fanaticism

/fəˈnætəˌsɪzəm//fəˈnætɪsɪzəm/

معنی: تعصب، کوته فکری، خرافات پرستی
معانی دیگر: افراطی گری، جزمی بودن، تند روی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: excessive or unreasonable enthusiasm or support for something.

- The leader of the movement feared that the fanaticism of some of the supporters would turn them violent.
[ترجمه گوگل] رهبر جنبش می ترسید که تعصب برخی از هواداران آنها را به خشونت بکشاند
[ترجمه ترگمان] رهبر این جنبش ترسید که تعصب برخی از حامیان آن ها را به خشونت بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they say fanaticism and ignorance are interrelated
می گویند تعصب و بی دانشی با هم رابطه دارد.

2. he finally came to execrate their narrowmindedness and fanaticism
او بالاخره از کوته فکری و تعصب آنها بیزار شد.

3. His political views have a savour of fanaticism.
[ترجمه گوگل]نظرات سیاسی او بوی تعصب دارد
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های سیاسی او طعم تعصب مذهبی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bombing symbolizes the worst of religious fanaticism .
[ترجمه گوگل]این بمباران نماد بدترین تعصب مذهبی است
[ترجمه ترگمان]بمب گذاری سمبل بدتر از تعصب مذهبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your fanaticism followed the girl is wrong.
[ترجمه گوگل]تعصب شما به دنبال دختر اشتباه است
[ترجمه ترگمان]تعصب تو به دنبال اون دختر اشتباه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His love of James Dean movies verged on fanaticism.
[ترجمه گوگل]عشق او به فیلم های جیمز دین در حد تعصب بود
[ترجمه ترگمان]عشق او از فیلم های جیمز دین در تعصب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They marched on, goaded by a fanaticism which made everything possible, a manic gleam in the eye.
[ترجمه گوگل]آنها با تعصبی که همه چیز را ممکن می‌کرد، به راه افتادند، درخششی شیدایی در چشم
[ترجمه ترگمان]آن ها به راه خود ادامه دادند، از این که همه چیز ممکن بود، یک برق دیوانه وار در چشم ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Religious fanaticism or extremism is the worst religion that creates hatred, violence, immorality, injustice and even war. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی یا افراط گرایی بدترین دینی است که نفرت، خشونت، بداخلاقی، بی عدالتی و حتی جنگ ایجاد می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی یا افراط گرایی، بدترین دین است که نفرت، خشونت، فساد اخلاق، بی عدالتی و حتی جنگ را ایجاد می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ignorance and fanaticism is ever busy and needs feeding. Always it is feeding and gloating for more. Clarence Darrow
[ترجمه گوگل]جهل و تعصب همیشه مشغول است و نیاز به تغذیه دارد همیشه در حال تغذیه و شادی برای بیشتر است کلارنس درو
[ترجمه ترگمان]جهل و تعصب همیشه مشغول است و به تغذیه نیاز دارد همیشه در حال تغذیه و حسرت بیشتر است کلارنس Darrow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her religious fanaticism has alienated most of her old friends.
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی او بیشتر دوستان قدیمی او را از خود دور کرده است
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی او بیشتر دوستان قدیمی خود را از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boy saw through the fanaticism and found that his sense of chivalry was excited.
[ترجمه گوگل]پسر تعصب را دید و متوجه شد که حس جوانمردی او هیجان زده است
[ترجمه ترگمان]پسر از میان تعصب دید که حس جوانمردی در او برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Extremism and fanaticism - religious or secular - are the fountain of injustice and immorality. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]افراط گرایی و تعصب - مذهبی یا سکولار - سرچشمه بی عدالتی و بی اخلاقی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]افراط گرایی و تعصب - مذهبی یا سکولار - سرچشمه بیدادگری و فساد اخلاق هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Religion is vulnerable to religious fanaticism and political extremism-history is full of religious oppression, violence, terrorism and wars. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]دین در برابر تعصب مذهبی و افراط گرایی سیاسی آسیب پذیر است - تاریخ پر از ستم مذهبی، خشونت، تروریسم و ​​جنگ است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]مذهب در برابر تعصب مذهبی و افراط گرایی سیاسی آسیب پذیر است - تاریخ مملو از ظلم و ستم، خشونت، تروریسم و جنگ است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Religious fanaticism, like any totalitarian system, has its violent side.
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی، مانند هر نظام توتالیتر، جنبه خشونت آمیز خود را دارد
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی، مانند هر نظام استبدادی، جنبه خشن خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Deep anxiety may cause obsessive behaviour, fanaticism or a strict adherence to religion for the wrong reasons.
[ترجمه گوگل]اضطراب عمیق ممکن است به دلایل اشتباه باعث رفتار وسواسی، تعصب یا پایبندی شدید به مذهب شود
[ترجمه ترگمان]اضطراب عمیق ممکن است باعث رفتار وسواس، تعصب یا پایبندی شدید به مذهب به دلایل اشتباه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعصب (اسم)
partiality, zealotry, zeal, bias, prejudice, bigotry, fanaticism, intolerance, intolerancy, preconception, prepossession

کوته فکری (اسم)
fanaticism, prudery

خرافات پرستی (اسم)
fanaticism

انگلیسی به انگلیسی

• zeal, extremism, radicalism
fanaticism is fanatical behaviour.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Excessive passion or zeal for something; zealotry 🔥
🔍 مترادف: Extremism
✅ مثال: His fanaticism for the sports team led him to follow them to every game, home and away.
قشری گری
طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
تعصب گرایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fanatic / fanaticism
✅️ صفت ( adjective ) : fanatical
✅️ قید ( adverb ) : fanatically
Impartiality : بی طرفی ( اخلاق )
Prejudice : پیش داوری
Bias : گرایستگی یا سوگیری یا سوگرایی
Fanaticism : تعصب
🔴🔴تعریف بی طرفی ( Imaprtiality )
بی طرفی یکی از اصول عدالت است مبنی بر اینکه تصمیمات باید بر مبنای معیارهای عینی باشد، نه بر مبنای گرایش های خاص، پیش داوری یا نفع طلبی. معمولاً نگاه بی طرفانه، نگاه اخلاقی محسوب می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Principle of justice holding that decisions should be based on objective criteria
Impartiality ( also called evenhandedness or fair - mindedness ) is a principle of justice holding that decisions should be based on objective criteria, rather than on the basis of bias, prejudice, or preferring the benefit to one person over another for improper reasons.
🔴تعریف پیش داوری ( Prejudice ) :
پیش داوری به پافشاریِ بدونِ دلیل و غیرِ قابلِ اثباتِ فلسفی یا تجربی گویند. ریشهٔ پیش داوری علاقه به یک عقیده یا شخصی است که باعث می شود که انسان به راحتی حرف بی دلیل یا بدون دلایل کافی را نه تنها بپذیرد، بلکه بر روی آن پافشاری هم داشته باشد. نقطه مقابل پیش داوری قضاوت بیطرف و عادلانه است که در آن فهم و قضاوت افراد و کارها از روی حقیقت است
🔴تعریف سوگیری ( Bias ) :
گرایستگی یا سوگیری یا سوگرایی، تمایل به جانبداری از یک نظریه یا قضیه بدون بررسیِ درستی یا نادرستی آن است و با خودداری و امتناع از در نظر گرفتن دیدگاه های جایگزین منطقی همراه است. سوگیری غالباً به طور ناآگاهانه در داوری شخص اثر می گذارد و غالباً به سوءتفاهم و تعارض می انجامد. افراد می توانند در دفاع یا در برابر یک فرد، قومیّت، ملّت، مذهب، طبقهٔ اجتماعی، حزب سیاسی و اُلگوهای نظری و ایدئولوژیک در حوزه های علمی دچار سوگیری شوند. سوگیری به معنی یک جانبه گرایی و فاقد دیدگاه بی طرفانه یا نداشتن یک ذهن باز است. سوگیری می تواند به شکل های مختلف نمود یابد و با پیشداوری و شهود مربوط است.
در علم و مهندسی، سوگیری یک خطای سیستماتیک است. نتایج سوگیری آماری از یک نمونهٔ ناعادلانهٔ جمعیتی، یا از فرایند برآوردی است که نتایج دقیقی را به طور متوسط و سرشکن به دست نمی دهد
🔴تعریف تعصب ( Fanaticism ) :
تعصب یک باور یا رفتار است که با حرارت بی چون و چرا، برای تمام اهداف با موضوعات مختلف، یا با شور و شوق وسواسی برای تفریح یا سرگرمی انجام شود. به عبارت دیگر تعصب به معنای اعتقاد و باور شدید و غیرمنطقی نسبت به یک چیز است حتی اگر آن چیز اشتباه و نادرست باشد . فیلسوف جرج سانتایانا تعصب را اینچنین تعریف کرده است: �تلاش خود را مضاعف کردن وقتی هدف را فراموش کرده اید�. به باور وینستون چرچیل، �متعصب کسی است که نمی تواند نظر خود را تغییر دهد یا موضوع را عوض کند�. با هر دو تعریف، متعصب، استانداردهای بسیار سخت و سفت و آستانه تحمل پایین برای آرا و نظرهای مخالف دارد.

خشک مغزی
افراطی در معنای مثبت، مثل هوادار فوتبال

بپرس