fanatically


متعصبانه، ازروی تعصب، شیفته وار

جمله های نمونه

1. The band has a fanatically loyal British following.
[ترجمه گوگل]این گروه طرفداران متعصب بریتانیایی وفادار دارد
[ترجمه ترگمان]گروه دارای یک گروه افراطی وفادار به انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The revolutionary intelligentsia became fanatically convinced of its own exclusive moral and intellectual superiority.
[ترجمه گوگل]روشنفکران انقلابی متعصبانه به برتری اخلاقی و فکری انحصاری خود متقاعد شدند
[ترجمه ترگمان]روشنفکران انقلابی با تعصب به برتری معنوی و معنوی خود ایمان داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has always been fanatically into body culture, punishing his muscles to keep them at the peak of definition and tone.
[ترجمه گوگل]او همیشه متعصبانه به فرهنگ بدنسازی علاقه داشته است و ماهیچه های خود را تنبیه می کند تا آنها را در اوج تعریف و لحن نگه دارد
[ترجمه ترگمان]او همیشه به فرهنگ بدن پایبند بوده و ماهیچه های خود را تنبیه می کند تا آن ها را در اوج تعریف و صدا نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He searched fanatically for the papers, knocking down the knick - knacks on the desk.
[ترجمه گوگل]او با تعصب به دنبال کاغذها می گشت و کتک های روی میز را به زمین می زد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اوراق بهادار به دنبال کاغذها می گشت و روی میز و اشیا روی میز را به زمین می کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sprang from spot to spot fanatically with an intricate black camera.
[ترجمه گوگل]او با یک دوربین سیاه پیچیده از نقطه ای به نقطه دیگر پرید
[ترجمه ترگمان]از جای جست و با دوربین سیاهی که در دست داشت، جای خود را به او نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Passion of the Christ powerfully moving and fanatically obtuse in equal doses.
[ترجمه گوگل]مصائب مسیح به شدت متحرک و متعصبانه در دوزهای مساوی مبهم است
[ترجمه ترگمان]آلام مسیح با شدت در حال حرکت بود و در دوزهای برابر غلو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thalberg's German immigrant mother responded by devoting herself fanatically to his well - being and advancement.
[ترجمه گوگل]مادر آلمانی مهاجر تالبرگ با متعصبانه وقف کردن خود به رفاه و پیشرفت او پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]مادر مهاجر آلمانی Thalberg با اختصاص دادن خود به پیشرفت و پیشرفت او واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's fanatically hostile to trade unions.
[ترجمه گوگل]او با اتحادیه های کارگری دشمنی متعصبانه دارد
[ترجمه ترگمان]او به شدت مخالف اتحادیه های تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He followed the teachings of his guru fanatically.
[ترجمه گوگل]او تعالیم استاد خود را متعصبانه دنبال می کرد
[ترجمه ترگمان]او اصول آموزگار خود را با تعصب دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She alienated her friends when she became fanatically religious.
[ترجمه گوگل]زمانی که متعصبانه مذهبی شد، دوستانش را از خود دور کرد
[ترجمه ترگمان]زمانی که او به شدت مذهبی شد، او دوستان خود را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hidden in the country, he wrote endlessly, fanatically.
[ترجمه گوگل]او که در کشور پنهان شده بود، بی پایان، متعصبانه نوشت
[ترجمه ترگمان]او که در کشور پنهان بود، به طور تمام نشدنی و متعصب نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is a very pure kind of capitalist who believes fanatically in the laws of supply and demand.
[ترجمه گوگل]او یک نوع سرمایه دار بسیار ناب است که متعصبانه به قوانین عرضه و تقاضا اعتقاد دارد
[ترجمه ترگمان]او یک نوع سرمایه دار خالص است که معتقد است به قوانین عرضه و تقاضا اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Blame it on the lightless conspiracy of bee life, a secret guarded by ten thousand fanatically loyal, armed soldiers.
[ترجمه گوگل]توطئه بی‌نظیر زندگی زنبورها را سرزنش کنید، رازی که ده هزار سرباز مسلح متعصب وفادار از آن محافظت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به خاطر توطئه و lightless زندگی زنبور، رازی که به وسیله ده هزار نفر وفادار و وفادار به سرباز مسلح محافظت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gone is the untroubled assumption that the mighty power of the A-bomb turned Japan from a fanatically suicidal nation at war to one begging for surrender.
[ترجمه گوگل]این فرض بدون مشکل که قدرت قدرتمند بمب A ژاپن را از یک کشور متعصب خودکشی در حال جنگ به کشوری که التماس برای تسلیم شدن تبدیل کرده است، از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]این فرض قطعی است که قدرت عظیم بمب، ژاپن را از یک ملت درگیر به خودکشی در جنگ به یک التماس برای تسلیم تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• zealously, immoderately, radically; devoutly, strictly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fanatic / fanaticism
✅️ صفت ( adjective ) : fanatical
✅️ قید ( adverb ) : fanatically

بپرس