1. one of his most fanatical followers
یکی از تندروترین طرفداران او
2. on the one hand, they are poor and sick; on the other hand, they are ignorant and fanatical
از یک سو فقیر و بیمارند و از سوی دیگر جاهل و متعصب.
3. His enthusiasm for aerobics was almost fanatical.
 [ترجمه گوگل]اشتیاق او به ایروبیک تقریباً متعصب بود 
[ترجمه ترگمان]علاقه اش به ایروبیک تقریبا به خاطر وسواس بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Top of the range Scotches attract a fanatical following among whisky buffs.
 [ترجمه گوگل]اسکاتلندی های درجه یک طرفداران متعصب را در میان علاقه مندان به ویسکی جذب می کنند 
[ترجمه ترگمان]افرادی که در صدر این گروه قرار دارند یک متعصبانه را به دنبال طرفداران ویسکی جذب می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. As a boy he was a fanatical patriot.
 [ترجمه گوگل]در کودکی او یک میهن پرست متعصب بود 
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک پسر میهن پرست بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. He is a fanatical hunter.
7. Its boasts about fanatical recruits lining up for paradise through the martyrdom of suicide-bombing may be bluster.
 [ترجمه گوگل]به خود می بالد که سربازان متعصبی که از طریق شهادت بمب گذاری انتحاری برای بهشت صف می کشند، ممکن است غم انگیز باشد 
[ترجمه ترگمان]می بالد آن به افرادی که به دنبال بهشت از طریق شهادت بمب گذاری انتحاری صف می کشند، ممکن است پر از رجزخوانی باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. She's fanatical about healthy eating.
 [ترجمه گوگل]او به تغذیه سالم متعصب است 
[ترجمه ترگمان]اون در مورد غذاهای سالم وسواس داره 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. He was fanatical about tidiness.
10. She's fanatical about keeping fit.
 [ترجمه گوگل]او در مورد حفظ تناسب اندام متعصب است 
[ترجمه ترگمان]اون خیلی وسواس داره که خودشو به این جا نگه داره 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Was it an outburst of fanatical xenophobia led by monks and friars?
 [ترجمه گوگل]آیا این طغیان بیگانه هراسی متعصبانه ای بود که توسط راهبان و راهبان رهبری می شد؟ 
[ترجمه ترگمان]آیا یک طغیان انزجار متعصبانه توسط راهبان و فرایارهای مسیحی به وجود آمده بود؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. This fanatical regard for esteemed works as they were first given to the public leads to intimidating variations in price.
 [ترجمه گوگل]این توجه متعصبانه به آثار ارجمند که برای اولین بار در اختیار عموم قرار گرفت، منجر به تغییرات وحشتناک قیمت می شود 
[ترجمه ترگمان]این توجه متعصبانه به کاره ای esteemed، همان طور که برای اولین بار به مردم داده شد، منجر به تغییر تنوع در قیمت می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The newly formed society of Jesuits were fanatical witch-hunters but even the great reformers were not far behind.
 [ترجمه گوگل]جامعه تازه تأسیس یسوعیان، شکارچیان متعصب جادوگر بودند، اما حتی اصلاحطلبان بزرگ نیز چندان از آنها عقب نبودند 
[ترجمه ترگمان]اجتماع جدیدی که تازه تشکیل داده شده بود، fanatical بودند - شکارچیان ساحره متعصب بودند، اما even بزرگ از پشت سرشان چندان دور نبودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. But Lazio's fanatical support will go loco if he can open his Serie A account.
 [ترجمه گوگل]اما اگر لاتزیو بتواند حساب سری آ خود را باز کند، حمایت متعصبانه لاتزیو از بین خواهد رفت 
[ترجمه ترگمان]اما اگر او بتواند حسابش را باز کند، حمایت متعصبانه لاتزیو ادامه خواهد داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید