fan the flame
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
بهترین و رایج ترین معادل
" ریختن نفت روی آتش"
و به مقدار کمتر " هیزم ریختن در آتش"
معنى تحت اللفظی pouring oil on the fire
" ریختن نفت روی آتش"
و به مقدار کمتر " هیزم ریختن در آتش"
معنى تحت اللفظی pouring oil on the fire
تشدید فتنه
شعله ور کردن، به چیزی دامن زدن، به شدت چیزی افزودن
Fanned the flames of hostility
آتش دشمنی را شعله ور کرد، به شدت دشمنی دامن زد
Fanned the flames of the rumor
به شایعه دامن زد
آتش دشمنی را شعله ور کرد، به شدت دشمنی دامن زد
به شایعه دامن زد
✍️ نفت رو آتش ریختن ( کنایه از بدتر کردن وضعیت )
در آتش چیزی دمیدن
آتیش بیار معرکه شون
تحریک کردن یا تشدید احساسات
هیزم در آتیش ریختن
بدتر کردن وضعیت
بدتر کردن وضعیت
شعله های چیزی یا کاری را برافروختن