fan belt


(مکانیک) تسمه ی پروانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in an automobile engine, a rubber belt stretched firmly around the crankshaft, which transfers torque to another shaft located on the cooling fan.

جمله های نمونه

1. Nuts, bolts, a broken fan belt dropped from the engine.
[ترجمه گوگل]مهره، پیچ و مهره، تسمه فن شکسته از موتور افتاد
[ترجمه ترگمان]Nuts، پیچ، کمربند شکسته از موتور پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fan belt is a little slack.
[ترجمه گوگل]کمربند فن کمی شل است
[ترجمه ترگمان] کمربند fan یکم شل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My car threw a fan belt at a gas station a few weeks ago.
[ترجمه گوگل]ماشین من چند هفته پیش کمربند فن را به پمپ بنزین انداخت
[ترجمه ترگمان]ماشین من چند هفته پیش یه کمربند پنکه رو پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I think the fan belt needs to be tightened.
[ترجمه گوگل]به نظر من تسمه فن باید سفت شود
[ترجمه ترگمان] فکر کنم کمربند fan سفت بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And at precisely twelve o'clock the fan belt broke.
[ترجمه گوگل]و دقیقا در ساعت دوازده کمربند فن پاره شد
[ترجمه ترگمان]و درست در ساعت دوازده نوار بادبزن پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each is driven by an electric fan belt.
[ترجمه گوگل]هر کدام توسط یک تسمه فن الکتریکی هدایت می شوند
[ترجمه ترگمان]هر کدام توسط یک کمربند از پنکه برقی رانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Linda: Well, the fan belt broke, so it was a dollar eighty.
[ترجمه گوگل]لیندا: خب، کمربند فن پاره شد، پس هشتاد دلار شد
[ترجمه ترگمان]خب کمربند بادبزن پاره شد، بنابراین یه دلار هشتاد دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I blew out a fan belt on my car, and it's nice to be able to give the tow driver a twenty.
[ترجمه گوگل]من یک تسمه فن را روی ماشینم زدم و خوب است که بتوانم به راننده یدک کش بیست بدهم
[ترجمه ترگمان]من یک کمربند پنکه روی ماشینم را منفجر کردم، و خوب است که بتوانم بیست و دو راننده را به راننده بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Adjustable fan belt is not too tight, otherwise they will increase the load bearing pumps.
[ترجمه گوگل]تسمه فن قابل تنظیم خیلی سفت نیست، در غیر این صورت پمپ های باربر را افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]تسمه بادبزن Adjustable خیلی فشرده نیست، در غیر این صورت پمپ های حمل بار را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I bet Dad knew that fan belt was rotten and didn't replace it on purpose.
[ترجمه گوگل]شرط می‌بندم بابا می‌دانست که تسمه فن پوسیده است و عمداً آن را تعویض نکرده است
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم پدر می دانست که کمربند بادبزن پوسیده بود و عمدا جای آن را عوض نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Could you check the fan belt?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تسمه فن را بررسی کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه کمربند پنکه رو چک کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He put a new fan belt in for me a couple of weeks ago.
[ترجمه گوگل]او چند هفته پیش یک کمربند فن جدید برای من گذاشت
[ترجمه ترگمان] چند هفته پیش یه کمربند جدید بهم وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There needs to be a little more play in the fan belt for it to work right.
[ترجمه گوگل]باید کمی بازی بیشتر در کمربند فن وجود داشته باشد تا درست کار کند
[ترجمه ترگمان]باید کمی بیشتر در کمربند بادبزن بازی کرد تا درست کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After the industrial Armageddon that left GM and Chrysler in bankruptcy and the car industry's 000 top suppliers hanging by a fraying fan belt, Ford is flying the flag of resurgence.
[ترجمه گوگل]پس از آرماگدون صنعتی که جنرال موتورز و کرایسلر را در ورشکستگی قرار داد و 000 تامین کننده برتر صنعت خودرو با کمربند فن در حال ساییدگی آویزان شدند، فورد پرچم تجدید حیات را برافراشته است
[ترجمه ترگمان]پس از نبرد قاطع صنعتی که جنرال موتورز و کرایسلر در ورشکستگی را ترک کرده و ۵۰۰۰۰ تامین کننده برتر صنعت خودرو به واسطه کمربند fan که پارچه آن را چروک کرده بود، پرچم of را به اهتزاز درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a fan belt is a belt in a car engine that drives the fan which keeps the engine cool.

پیشنهاد کاربران

قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

بپرس