صفت ( adjective )
• : تعریف: using or pertaining to a method of serving food, as in a boardinghouse or some restaurants, in which dishes are passed from one person to another and each helps himself or herself.
- They have a family style dinner on Sundays after church.
[ترجمه گوگل] آنها یکشنبه ها بعد از کلیسا یک شام خانوادگی می خورند
[ترجمه ترگمان] آن ها روزه ای یکشنبه بعد از کلیسا یک شام سبک خانوادگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها روزه ای یکشنبه بعد از کلیسا یک شام سبک خانوادگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in a family style manner.
- We like to eat family style when we go to our favorite Chinese restaurant.
[ترجمه گوگل] وقتی به رستوران چینی مورد علاقه خود می رویم، دوست داریم به سبک خانوادگی غذا بخوریم
[ترجمه ترگمان] ما دوست داریم وقتی به رستوران مورد علاقه مان می رویم، سبک خانوادگی را بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما دوست داریم وقتی به رستوران مورد علاقه مان می رویم، سبک خانوادگی را بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید