family planning


تنظیم خانواده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a program designed to limit the size of a household by properly spacing or preventing the birth of children.

جمله های نمونه

1. They give free advice on contraception at the family planning clinic.
[ترجمه گوگل]آنها در کلینیک تنظیم خانواده در مورد پیشگیری از بارداری مشاوره رایگان می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره پیش گیری از بارداری در کلینیک برنامه ریزی خانوادگی مشاوره رایگان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The goal is to institutionalize family planning into community life.
[ترجمه گوگل]هدف نهادینه کردن تنظیم خانواده در زندگی اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]هدف این است که چشم انداز خانوادگی را به سمت زندگی اجتماعی سوق دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The editorial invests heavily in a family planning policy.
[ترجمه گوگل]سرمقاله سرمایه گذاری زیادی روی سیاست تنظیم خانواده می کند
[ترجمه ترگمان]این سرمقاله به شدت در یک سیاست تنظیم خانواده سرمایه گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The newlyweds decided to conduct family planning for lack of a sound economic base.
[ترجمه گوگل]زوج های تازه ازدواج کرده به دلیل نداشتن پایه اقتصادی مناسب تصمیم به تنظیم خانواده گرفتند
[ترجمه ترگمان]تازه عروس و داماد تصمیم گرفتند تا تنظیم خانواده را به دلیل فقدان یک پایگاه اقتصادی سالم انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Community medicine, family planning, health education need emphasis.
[ترجمه گوگل]پزشکی اجتماعی، تنظیم خانواده، آموزش بهداشت نیاز به تاکید دارند
[ترجمه ترگمان]پزشکی اجتماعی، تنظیم خانواده، آموزش بهداشتی به تاکید نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both family planning and soil conservation are activities which governments attempt to get people to undertake.
[ترجمه گوگل]هم برنامه ریزی خانواده و هم حفاظت از خاک فعالیت هایی هستند که دولت ها تلاش می کنند مردم را به انجام آنها وادار کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو برنامه ریزی خانوادگی و حفاظت از خاک فعالیت هایی هستند که دولت ها برای انجام آن تلاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm looking for information on family planning services.
[ترجمه گوگل]من به دنبال اطلاعاتی در مورد خدمات تنظیم خانواده هستم
[ترجمه ترگمان]من به دنبال اطلاعات درباره خدمات تنظیم خانواده هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Did you tell me where the family planning clinics were, what they do[sentence dictionary], what age you can get the Pill?
[ترجمه گوگل]آیا به من گفتید که کلینیک های تنظیم خانواده کجا بودند، چه کار می کنند [فرهنگ جملات]، از چه سنی می توانید قرص را دریافت کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما به من گفتید که کلینیک های تنظیم خانواده چه هستند، چه سنی هستند [ فرهنگ لغت ]، چه سنی می توانید the را بدست آورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Assistant midwives and matrons were designated to deliver family planning services.
[ترجمه گوگل]دستیاران ماما و مادران برای ارائه خدمات تنظیم خانواده تعیین شدند
[ترجمه ترگمان]midwives و matrons دستیار برای ارائه خدمات تنظیم خانواده انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ellen decided to go to the family planning clinic for some advice.
[ترجمه گوگل]الن تصمیم گرفت برای مشاوره به کلینیک تنظیم خانواده برود
[ترجمه ترگمان]الن تصمیم گرفت برای مشورت به درمانگاه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. April 1983 Generally speaking, however, family planning has met with a hostile reception.
[ترجمه گوگل]آوریل 1983، اما به طور کلی، تنظیم خانواده با استقبال خصمانه ای روبرو شده است
[ترجمه ترگمان]آوریل ۱۹۸۳ به طور کلی، با این حال، تنظیم خانواده با استقبال دشمن مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But a family planning a wedding reception would be able to claim exemption from import duty.
[ترجمه گوگل]اما خانواده ای که برنامه ریزی یک جشن عروسی را دارد می تواند معافیت از حقوق ورودی را مطالبه کند
[ترجمه ترگمان]اما تنظیم خانواده برای یک مهمانی عروسی می تواند از معافیت عوارض گمرکی معاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He also argued family planning clinics should not be bound by a gag order preventing them from counseling patients on abortion.
[ترجمه گوگل]او همچنین استدلال کرد که کلینیک های تنظیم خانواده نباید مقید به دستوری باشند که مانع از مشاوره بیماران در مورد سقط جنین شوند
[ترجمه ترگمان]او همچنین استدلال کرد که کلینیک های تنظیم خانواده نباید با دستور gag که آن ها را از بیماران مشاوره در رابطه با سقط جنین منع می کند، محدود شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nor are all government family planning workers trained to insert IUDs.
[ترجمه گوگل]همچنین همه کارکنان تنظیم خانواده دولتی برای گذاشتن IUD آموزش دیده اند
[ترجمه ترگمان]همه کارکنان برنامه ریزی خانوادگی هم برای درج آی یو دی آموزش دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The case of Thailand illustrates why family planning programs have been so successful in many countries.
[ترجمه گوگل]مورد تایلند نشان می دهد که چرا برنامه های تنظیم خانواده در بسیاری از کشورها بسیار موفق بوده است
[ترجمه ترگمان]مورد تایلند نشان می دهد که چرا برنامه های برنامه ریزی خانواده در بسیاری از کشورها اینقدر موفق بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] تنظیم خانواده

انگلیسی به انگلیسی

• family planning is the practice of using contraception to control the number of children in a family.

پیشنهاد کاربران

تنظیم خانواده ( اسم ) : استفاده از روش های پیشگیری از بارداری برای کنترل تعداد فرزندان در یک خانواده

بپرس