family man

/ˈfæməliˈmæn//ˈfæməlimæn/

مرد عیالوار، زن و بچه دار، مرد خانواده دار، عیال مند، دارای نان خور، دارای نانخور مرد خانواده دوست، زن و بچه دوست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a man who is devoted to his wife and children.

جمله های نمونه

1. I'm very much a family man and need to be close to those I love.
[ترجمه گوگل]من خیلی مرد خانواده هستم و نیاز دارم به کسانی که دوستشان دارم نزدیک باشم
[ترجمه ترگمان]من خیلی از افراد خانواده هستم و باید به کسانی که دوستشون دارم نزدیک باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can't quite picture him as a family man.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم او را به عنوان یک مرد خانواده تصور کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم او را به عنوان یک مرد خانواده تصور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a family man who rarely goes out with his friends.
[ترجمه گوگل]او یک مرد خانواده است که به ندرت با دوستانش بیرون می رود
[ترجمه ترگمان]او مرد خانواده ای است که بندرت با دوستانش بیرون می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The article represents the millionaire as a simple family man.
[ترجمه گوگل]این مقاله میلیونر را به عنوان یک مرد خانواده ساده نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، میلیونر را به عنوان یک مرد ساده معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I see he's become a family man.
[ترجمه گوگل]می بینم که مرد خانواده شده است
[ترجمه ترگمان]می بینم که اون تبدیل به یه مرد خانواده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm a family man.
[ترجمه گوگل]من یک مرد خانواده هستم
[ترجمه ترگمان]من یک مرد خانواده هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is a persevering, approachable family man.
[ترجمه گوگل]او یک مرد خانواده صبور و صبور است
[ترجمه ترگمان]او یک خانواده persevering است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am a family man with a mortgage.
[ترجمه گوگل]من یک مرد خانواده با وام مسکن هستم
[ترجمه ترگمان]من یه مرد خانواده با رهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was a devoted family man, and a friend to men of all religious creeds and political persuasions.
[ترجمه گوگل]او مردی فداکار خانواده بود و با مردانی از همه عقاید مذهبی و گرایش های سیاسی دوست بود
[ترجمه ترگمان]او یک خانواده وفادار بود و یکی از دوستان همه عقاید مذهبی و عقاید سیاسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For a mild, self-effacing family man, substitute a vibrant, powerful family man who pays due tribute to Margaret Thatcher.
[ترجمه گوگل]برای یک مرد خانواده ملایم و خودپسند، یک مرد خانواده پر جنب و جوش و قدرتمند را جایگزین کنید که به مارگارت تاچر ادای احترام می کند
[ترجمه ترگمان]برای مرد خانواده مهربانی و مهربانی، یک مرد خانواده قدرتمند و قدرتمند را جایگزین می کند که به خاطر احترام به مارگارت تاچر، پول پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I reckoned him to be about forty-ish, a family man - a man of the world, so to speak.
[ترجمه گوگل]من او را حدوداً چهل ساله می دانستم، یک مرد خانواده - به اصطلاح یک مرد دنیا
[ترجمه ترگمان]من حساب کردم که او تقریبا چهل ساله است، یک مرد اهل دنیا، که این طور حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was a university lecturer now, a family man, respectable, boring, even.
[ترجمه گوگل]او اکنون یک مدرس دانشگاه بود، یک مرد خانواده، محترم، خسته کننده، حتی
[ترجمه ترگمان]او یک سخنران دانشگاهی بود، مردی محترم، محترم، حتی کسل کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The 55-year-old family man who ran a butcher's shop in Bridge Street, died in the Pulsar plane he had built.
[ترجمه گوگل]مرد خانواده 55 ساله که قصابی در خیابان بریج داشت، در هواپیمای پالسار که خودش ساخته بود جان باخت
[ترجمه ترگمان]مرد خانواده ۵۵ ساله که مغازه قصابی در خیابان پل را اداره می کرد در Pulsar که ساخته بود فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Could George Seifert, master angler, off-season family man and ferociously successful coach, never get the benefit of the doubt?
[ترجمه گوگل]آیا جورج سیفرت، ماهی گیر ماهر، مرد خانواده خارج از فصل و مربی بسیار موفق، هرگز نمی تواند از این شک بهره مند شود؟
[ترجمه ترگمان]ایا ممکن است جورج Seifert، استاد بزرگ با یک مربی عالی و یک مربی موفق، هرگز از این شک و تردید استفاده نکند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He had always seemed a solid family man, and until his exposure there had been no hint of scandal about him.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک مرد خانواده محکم به نظر می رسید و تا زمان افشای او هیچ نشانه ای از رسوایی در مورد او وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک خانواده مستحکم به نظر می رسید، و تا موقعی که در معرض رسوائی قرار نگرفته بود هیچ نشانی از رسوایی در او دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• man who has a wife and children
a family man is a man who is very fond of his wife and children and likes to spend a lot of time with them.
you can also use family man to refer to a man who has a wife and children.

پیشنهاد کاربران

مرد اهل خانه و زندگی، مرد عیالوار، مرد خانواده دوست
A man devoted to taking care of his wife and children

بپرس