falstaff


سرجان فالستاف (نام شخصیتی در سه نمایشنامه از شکسپیر)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Falstaffian (adj.)
• : تعریف: a fat, boisterous, boastful knight in Henry IV and The Merry Wives of Windsor by William Shakespeare.

جمله های نمونه

1. In Shakespeare's Henry 1V, the character of Falstaff provides us with a little comic relief.
[ترجمه گوگل]در هنری 1V اثر شکسپیر، شخصیت فالستاف کمی تسکین کمیک به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]در آثار هنری اول شکسپیر، شخصیت of با کمی احساس آسودگی خیال به ما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the first chapter of dissertation, the author mainly analysed the inditing background of "Falstaff and the gut of opera also the relations between the role;"
[ترجمه گوگل]نویسنده در فصل اول پایان نامه عمدتاً به تحلیل پیشینه نویسندگی «فالستاف و روده اپرا و روابط بین نقش» پرداخته است
[ترجمه ترگمان]در فصل اول پایان نامه، مولف به طور عمده پس زمینه inditing \"Falstaff و شکم اپرا\" را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و روابط بین این نقش را نیز بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In Shakespeare's dramas, Falstaff is the most perfect and attractive comical figure.
[ترجمه گوگل]در درام های شکسپیر، فالستاف کامل ترین و جذاب ترین شخصیت کمیک است
[ترجمه ترگمان]در نمایشنامه های شکسپیر، همان رقم بسیار مضحک و جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Falstaff is a sort of Don Quixote, yet not quite like Don Quixote, etc.
[ترجمه گوگل]فالستاف نوعی دن کیشوت است، اما کاملاً شبیه دن کیشوت و غیره نیست
[ترجمه ترگمان]Falstaff یک نوع دن کیشوت است که هنوز مانند دن کیشوت نیست و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Next to Shakespear's Falstaff, Mr. Pickwick is perhaps the greatest comic figure in English literature.
[ترجمه گوگل]در کنار فالستاف شکسپیر، آقای پیکویک شاید بزرگترین شخصیت کمیک در ادبیات انگلیسی باشد
[ترجمه ترگمان]بعد از Falstaff Shakespear، آقای پیک ویک، شاید بزرگ ترین آثار ادبیات انگلیسی در ادبیات انگلیسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In conclusion, the author concluded the music and the reality significance of "Falstaff".
[ترجمه گوگل]در خاتمه، نویسنده موسیقی و اهمیت واقعیت «فالستاف» را نتیجه‌گیری کرد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه نویسنده به این نتیجه رسید که موسیقی و اهمیت واقعیت \"Falstaff\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Falstaff is also a real and humorous magnetic personality.
[ترجمه گوگل]فالستاف همچنین یک شخصیت مغناطیسی واقعی و شوخ طبع است
[ترجمه ترگمان]جان Falstaff نیز یک شخصیت مغناطیسی واقعی و مضحک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In his first season has conducted Falstaff and a compelling new production of Salome directed by Robert Carsen.
[ترجمه گوگل]در اولین فصل خود فالستاف را رهبری کرد و یک محصول جدید و جذاب سالومه به کارگردانی رابرت کارسن
[ترجمه ترگمان]در فصل اول او جان Falstaff و تولید تازه ای از سالومه را به کارگردانی رابرت Carsen انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Next to Shakespeare's Falstaff, Mr. Pickwick is perhaps the greatest comic figure in English literature.
[ترجمه گوگل]در کنار فالستاف شکسپیر، آقای پیکویک شاید بزرگترین شخصیت کمیک در ادبیات انگلیسی باشد
[ترجمه ترگمان]بعد از Falstaff شکسپیر، آقای پیک ویک، شاید بزرگ ترین آثار ادبیات انگلیسی در ادبیات انگلیسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So, you had to drink the rotgut, like Black Label or Falstaff.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شما مجبور به نوشیدن rotgut هستید، مانند بلک لیبل یا فالستاف
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شما مجبور بودید the را، مانند برچسب سیاه یا جان Falstaff، بنوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I enjoyed your play, and I thought that Sir John Falstaff was very funny.
[ترجمه گوگل]من از بازی شما لذت بردم و فکر کردم که سر جان فالستاف بسیار خنده دار است
[ترجمه ترگمان]از بازی شما لذت بردم و فکر کردم که سر جان Falstaff خیلی با مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He reviewed a gallery of the great fatties of all time, from Nero through Falstaff to Arbuckle.
[ترجمه گوگل]او گالری از چربی های بزرگ تمام دوران، از نرو تا فالستاف تا آرباکل را مرور کرد
[ترجمه ترگمان]وی نمایشگاهی از fatties بزرگ را در تمام مدت، از نرون به Falstaff تا Arbuckle، مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yet it is not he but the virtuous Harry Percy who dies and poor old Falstaff who has to shoulder the opprobrium.
[ترجمه گوگل]با این حال، این او نیست، بلکه هری پرسی با فضیلت است که می میرد و فالستاف پیر بیچاره است که باید این ظلم را به دوش بکشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، او تنها کسی نیست جز هری پرسی که می میرد و Falstaff پیر poor که این رسوایی را به دوش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tall and burly, with a round face, wispy white hair, a short-cropped beard and a glint of mischief in his eye, he would now seem a natural to play Falstaff.
[ترجمه گوگل]قدبلند و تنومند، با صورت گرد، موهای سفید ژولیده، ریش کوتاه کوتاه و برقی از شیطنت در چشمانش، حالا بازی فالستاف طبیعی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]قد بلند و تنومند بود، با صورتی گرد و لاغر، با ریش کوتاه و موی کوتاه و برق شیطنت امیزی که در چشمانش دیده می شد، حالا به نظر طبیعی می امد که نقش Falstaff را بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These include two operas by Giuseppe Verdi, Otello and Falstaff, whose critical standing compares with that of the source plays.
[ترجمه گوگل]اینها شامل دو اپرا از جوزپه وردی، اوتلو و فالستاف است که جایگاه انتقادی آنها با نمایشنامه های منبع مقایسه می شود
[ترجمه ترگمان]این دو عبارتند از دو اپرا با Giuseppe Verdi، Otello و Falstaff جان، که جایگاه بحرانی آن ها با نتایج این منبع مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sir john falstaff, friendly fat knight which is a character in shakespeare's plays; opera by giuseppe verdi based on the shakespearean character falstaff

پیشنهاد کاربران

سرجان فالستاف
نام شخصیتی در سه نمایشنامه از شکسپیر

بپرس