falsifiable

جمله های نمونه

1. The demand that theories should be highly falsifiable has the attractive consequence that theories should be clearly stated and precise.
[ترجمه گوگل]این تقاضا که نظریه ها باید به شدت قابل ابطال باشند، نتیجه جذابی دارد که نظریه ها باید به وضوح و دقیق بیان شوند
[ترجمه ترگمان]این تقاضا که تیوری ها باید به شدت مورد توجه قرار گیرد، نتایج جذابی دارد که تئوری ها باید به وضوح بیان و دقیق باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is clear, then, that theism is falsifiable.
[ترجمه گوگل]پس واضح است که خداباوری ابطال پذیر است
[ترجمه ترگمان]پس واضح است که خداباوری falsifiable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Falsifiable hypotheses are proposed by scientists as solutions to the problem.
[ترجمه گوگل]فرضیه های ابطال پذیر توسط دانشمندان به عنوان راه حلی برای این مشکل پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]فرضیات falsifiable توسط دانشمندان به عنوان راه حلی برای این مشکل پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scientific theory is falsifiable, rather than fixed knowledge entity, and it should not be associated with pre-determined research procedure and standardized answers.
[ترجمه گوگل]نظریه علمی ابطال پذیر است، نه نهاد دانش ثابت، و نباید با روش تحقیق از پیش تعیین شده و پاسخ های استاندارد مرتبط شود
[ترجمه ترگمان]نظریه علمی falsifiable است، به جای نهاد دانش ثابت، و نباید با روش تحقیق پیش تعیین شده و پاسخ های استاندارد مرتبط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The assembly model's ability to generate falsifiable hypotheses and account for the diverse range of phenomena related to consciousness surely makes it particularly powerful.
[ترجمه گوگل]توانایی مدل مونتاژ برای ایجاد فرضیه‌های ابطال‌پذیر و توضیح طیف متنوعی از پدیده‌های مرتبط با آگاهی، مطمئناً آن را بسیار قدرتمند می‌کند
[ترجمه ترگمان]توانایی مدل مونتاژ برای تولید فرضیات falsifiable و شرح طیف متنوعی از پدیده های مربوط به آگاهی به طور حتم آن را قدرتمند می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The afterlife is also not measurable, testable, or falsifiable.
[ترجمه گوگل]زندگی پس از مرگ نیز قابل اندازه گیری، آزمایش یا ابطال نیست
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ، زندگی پس از مرگ قابل اندازه گیری، قابل measurable، یا falsifiable نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the problem is, when you make specific falsifiable predictions they don't always do that well.
[ترجمه گوگل]اما مشکل اینجاست که وقتی شما پیش‌بینی‌های قابل ابطال خاصی انجام می‌دهید، همیشه آن‌قدر خوب عمل نمی‌کنند
[ترجمه ترگمان]اما مشکل این است که وقتی شما پیش بینی های falsifiable ویژه ای را مطرح می کنید همیشه این کار را به خوبی انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One reason is these are interesting and falsifiable claims about child development.
[ترجمه گوگل]یک دلیل این است که این ادعاهای جالب و قابل جعل در مورد رشد کودک است
[ترجمه ترگمان]یک دلیل این است که اینها ادعاهای جالب و falsifiable درباره رشد کودک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That said, ID is both testable and falsifiable.
[ترجمه گوگل]گفتنی است، ID هم قابل آزمایش و هم قابل جعل است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ID هم قابل آزمایش و هم قابل آزمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Neither OR nor SR are falsifiable, so you can't prove either of them wrong in an objective sense.
[ترجمه گوگل]نه OR و نه SR قابل ابطال نیستند، بنابراین نمی توانید اشتباه بودن هر یک از آنها را به معنای عینی ثابت کنید
[ترجمه ترگمان]نه یا SR، نه استراتژیک، بنابراین شما نمی توانید هیچ یک از آن ها را در یک حس عینی ثابت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "The theory is falsifiable, " he says. "If observations come out contrary to my predictions, then the idea is wrong. "
[ترجمه گوگل]او می گوید: «تئوری ابطال پذیر است اگر مشاهدات بر خلاف پیش‌بینی‌های من باشد، این ایده اشتباه است »
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" اگر مشاهدات خلاف پیش بینی های من باشند، پس ایده اشتباه است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For it is very difficult to specify just how falsifiable a single theory is.
[ترجمه گوگل]زیرا تعیین اینکه یک نظریه واحد چقدر قابل ابطال است بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]زیرا مشخص کردن اینکه چگونه یک نظریه واحد چگونه است دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a mistake to regard the falsification of bold, highly falsifiable conjectures as the occasions of significant advance in science.
[ترجمه گوگل]این اشتباه است که ابطال حدس‌های جسورانه و بسیار قابل ابطال را به عنوان مواردی برای پیشرفت چشمگیر در علم بدانیم
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه است که جعل حقایق پررنگ، به شدت falsifiable را به عنوان موارد پیشرفت قابل توجه در علم، مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just because the law makes definite claims about planetary orbits, it has informative content and is falsifiable.
[ترجمه گوگل]فقط به این دلیل که قانون ادعاهای قطعی در مورد مدارهای سیاره ای دارد، محتوای آموزنده دارد و قابل جعل است
[ترجمه ترگمان]تنها به این دلیل که قانون ادعاهای قطعی درباره مدارهای سیاره ای مطرح می کند، دارای محتوای اطلاعاتی و falsifiable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• may be forged, may be counterfeited; may be refuted

پیشنهاد کاربران

قابل جعلی بودن
قابل قبول بودن
توانایی تحریف شدن
قابل تست ( تائید یا رد شدن ) با آزمون یا مشاهده
falsifiable claims
a falsifiable�hypothesis
ابطال پذیری

بپرس