1. I falling to you. i find that is the truth, not falseness.
[ترجمه گوگل]به تو می افتم من متوجه شدم که این حقیقت است، نه دروغ
[ترجمه ترگمان] من عاشقت شدم من فهمیدم که این حقیقت داره، نه این که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من عاشقت شدم من فهمیدم که این حقیقت داره، نه این که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We have explored it and discovered the truth or the falseness of it.
[ترجمه گوگل]ما آن را کاوش کرده ایم و حقیقت یا نادرستی آن را کشف کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما آن را کشف کردیم و حقیقت یا نادرستی آن را کشف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما آن را کشف کردیم و حقیقت یا نادرستی آن را کشف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A young couple was walking along a beach, swinging hands and discussing their mutual affection with gooey falseness .
[ترجمه گوگل]زوج جوانی در کنار ساحل قدم میزدند، دستهایشان را تکان میدادند و در مورد محبت متقابلشان با دروغهای ناخوشایند بحث میکردند
[ترجمه ترگمان]یک زوج جوان در کنار ساحل قدم می زدند و دست های خود را تاب می دادند و درباره محبت متقابل خود با هم حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک زوج جوان در کنار ساحل قدم می زدند و دست های خود را تاب می دادند و درباره محبت متقابل خود با هم حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sara saw with rage and pain the edifice of her love destroyed by that man's falseness.
[ترجمه گوگل]سارا با خشم و درد عمارت عشقش را دید که با دروغگویی آن مرد ویران شد
[ترجمه ترگمان]سارا با خشم و غضب، بنای عشق خود را از خیانت این مرد به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سارا با خشم و غضب، بنای عشق خود را از خیانت این مرد به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The writing of narrative in Senior Chinese commonly exists in falseness, devoid of content and dullness.
[ترجمه گوگل]نوشتن روایت در زبان چینی ارشد معمولاً به صورت نادرست، خالی از محتوا و کسل کننده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نوشتن روایت در زبان چینی به طور معمول در نادرستی، عاری از محتوا و ابهام وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوشتن روایت در زبان چینی به طور معمول در نادرستی، عاری از محتوا و ابهام وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The practice of professing beliefs, feelings, or virtues that one does not hold or possess; falseness.
[ترجمه گوگل]تمرین اظهار عقاید، احساسات، یا فضایل که شخص آن را ندارد یا ندارد دروغ
[ترجمه ترگمان]عمل تبلیغ عقاید، احساسات، یا فضایل که آدم ندارد و نمی تواند داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عمل تبلیغ عقاید، احساسات، یا فضایل که آدم ندارد و نمی تواند داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید