fallow

/ˈfæˌloʊ//ˈfæləʊ/

معنی: ایش، زمین شخم شده و نکاشته، ایش کردن، شخم کردن، زرد کمرنگ، غیر مزروع، بایر گذاشته، خیش زدن، خیش کشیدن
معانی دیگر: (کشاورزی) آیش کردن، آیش دادن، زمین آیش شده (زمینی که شخم می کنند ولی یکسال نمی کارند تا قوت بگیرد)، آیشی، کشت نشده، زرد (مایل به قهوه ای)، غیره مزروع زمین، ایش کردن شخم کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of farmland, tilled but not planted.

- The field was left fallow for two years so the soil could replenish itself.
[ترجمه گوگل] مزرعه به مدت دو سال آیش رها شد تا خاک بتواند دوباره پر شود
[ترجمه ترگمان] زمین به مدت دو سال آیش باقی ماند تا خاک به خودی خود جبران شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: farmland that has been tilled but left unplanted for one or more seasons.

(2) تعریف: the tilling of land that is to be left unplanted.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fallows, fallowing, fallowed
مشتقات: fallowness (n.)
• : تعریف: to make (farmland) fallow.

جمله های نمونه

1. a fallow greyhound
سگ تازی زردفام

2. lie fallow
(موقتا) زیر کشت نبودن،آیش شدن،دست نخورده ماندن

3. After a fallow period, she gave birth to two sons.
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره آیش، او دو پسر به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک دوره آیش، دو پسر به دنیا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They let the land lie fallow for a year.
[ترجمه گوگل]آنها اجازه دادند که زمین به مدت یک سال دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]آن ها اجازه دادند که زمین برای یک سال غیرقابل استفاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Summer fallow is the best method of destroying weeds.
[ترجمه گوگل]آیش تابستانی بهترین روش برای از بین بردن علف های هرز است
[ترجمه ترگمان]زراعت تابستانه بهترین روش برای از بین بردن علف های هرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leaving some fields fallow provided a natural check on insect populations.
[ترجمه گوگل]ترک برخی از مزارع به صورت آیش، بررسی طبیعی جمعیت حشرات را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از مزارع را با استفاده از چک طبیعی بر روی جمعیت های حشره رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The band went through a fallow period in the late 90s.
[ترجمه گوگل]گروه در اواخر دهه 90 دوره آیش را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]گروه در اواخر دهه ۹۰ میلادی به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. August is a fallow period in British politics.
[ترجمه گوگل]آگوست یک دوره آیش در سیاست بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]اوت دوره آیش در سیاست بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After lying fallow for nearly 50 years, conventions deriving from the Universal Declaration were shown to have teeth.
[ترجمه گوگل]پس از تقریباً 50 سال آیش دروغ گفتن، کنوانسیون های ناشی از اعلامیه جهانی نشان داده شد که دارای دندان هستند
[ترجمه ترگمان]پس از حدود ۵۰ سال، کنوانسیون های به دست آمده از اعلامیه جهانی دندان در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have 300 water deer and 100 fallow deer.
[ترجمه گوگل]300 راس گوزن آبی و 100 آهو داریم
[ترجمه ترگمان]ما ۳۰۰ گوزن آبی و ۱۰۰ گوزن نر را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They've started producing films again after a two-year fallow period.
[ترجمه گوگل]آنها پس از دو سال آيش دوباره شروع به توليد فيلم كرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از دو سال آیش دوباره شروع به تولید فیلم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fallow deer, he says, are less pricey - a buck will fetch around £4-500, a doe about £80-90.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید آهوها قیمت کمتری دارند - یک دلار حدود 4 تا 500 پوند و یک گوزن حدود 80 تا 90 پوند می‌رسد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که گوزن Fallow کم تر گران است - یک گوزن نر در حدود ۴ تا ۵۰۰ پوند، یک ماده گوزن در حدود ۸۰ تا ۹۰ پوند دریافت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fallow lands brought into cultivation reduced the range for grazing and restricted the distribution of much needed animal dung as fertiliser.
[ترجمه گوگل]زمین‌های آیش که به کشت داده می‌شوند، دامنه چرا را کاهش داده و توزیع فضولات حیوانی مورد نیاز را به عنوان کود محدود می‌کنند
[ترجمه ترگمان]زمین های کشاورزی که به کشت آورده شدند، محدوده چرا را کاهش داده و توزیع مقدار زیادی کود حیوانی به عنوان کود شیمیایی را محدود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We went here and there, but Kungsleden lay fallow.
[ترجمه گوگل]ما اینجا و آنجا رفتیم، اما کونگسلدن دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]ما به اینجا و آنجا به آنجا رفتیم، اما Kungsleden افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Should you maintain your staff during fallow times at the expense of bottom-line profits for the coming fiscal quarters?
[ترجمه گوگل]آیا باید کارکنان خود را در زمان‌های آیش به بهای سود نهایی فصل‌های مالی آینده حفظ کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما باید در زمان بیکاری و با هزینه سود پایین برای بخش های مالی آینده، کارکنان خود را حفظ کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایش (اسم)
fallow

زمین شخم شده و نکاشته (اسم)
fallow

ایش کردن، شخم کردن (اسم)
fallow

زرد کمرنگ (صفت)
fallow, fulvous, primrose

غیر مزروع (صفت)
fallow

بایر گذاشته (صفت)
fallow

خیش زدن (فعل)
reclaim, turn, plow, furrow, cultivate, till, subsoil, fallow, fall-plough, trench-plough

خیش کشیدن (فعل)
reclaim, turn, turn up, plow, furrow, cultivate, till, subsoil, fallow

تخصصی

[زمین شناسی] آیش عمل رها ساختن زمین قابل کشت، برای یک یا چند فصل زراعی، به منظور تامین مواد غذایی لازم برای کشت بعدی
[نساجی] حنایی رنگ
[خاک شناسی] آیش
[آب و خاک] آیش نگاشت

انگلیسی به انگلیسی

• land plowed but not seeded, unsown land, uncultivated land
plowed but not seeded, unsown, uncultivated (about land)
if land is lying fallow, no crops have been planted in it, so that the soil has a chance to rest and improve.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Land left unplanted to restore fertility; uncultivated 🌾
🔍 مترادف: Dormant
✅ مثال: The farmer decided to leave the land fallow for a season to restore its fertility.
fallow period: دوران فترت
دوره فترت
دوران فترت
دوره فطرت
fallow land is land that a farmer does not grow crops on for a period of time, usually a year, so that the soil quality can improve
آیش، تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها می شود. هدف آیش اجازه دادن به زمین برای بازیابی و ذخیره مواد آلی ارگانیک در حالی که رطوبت خاک نگهداری و چرخه آفات و بیماری های خاکزاد از طریق حذف میزبان آنها قطع می شود. تناوب کشت معمولا برای کشاورزان با عنوان رها کردن یک سال آیش نامیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

The European Commission is recommending to EU leaders to delay the introduction of rules that require farmers to keep a certain amount of land fallow or non - productive.

fallow
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fallow• https://en.wikipedia.org/wiki/Fallow
1. غیر فعال
2. بدون فعالیت
( علاوه بر معانی ذکر شده ) رنگ فالو
به زرد متمایل به قهوه ای گفته می شود.
توضیحاتی در رابطه صفت fallow
زمینی که شخم می کنند ولی یکسال نمی کارند تا قوت بگیرد.
منبع: سایت بیاموز
fallow ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: آیش
تعریف: زمینی زراعی که در یک دوره بدون کاشت گذاشته می شود
e. g. The field is left to lie fallow
اون زمین ( همین طور ) شخم شده و نکاشته ( اونجا ) افتاده [مونده و ازش استفاده نمیشه/مونده بی استفاده]
آواز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس