واژهٔ
fallout
در انگلیسی چند معنی دارد. در فارسی، بسته به کاربرد، می تواند به شکل های مختلف ترجمه شود:
### 1.
باقیماندهٔ رادیواکتیو ( در زمینهٔ هسته ای )
-
ترجمه:
بارش رادیواکتیو
... [مشاهده متن کامل]
،
پرتوهای باقی مانده
- مثال:
*The nuclear explosion caused radioactive fallout. *
انفجار هسته ای باعث بارش رادیواکتیو شد.
### 2.
عواقب ناگوار یا اثرات منفی ( معنای استعاری )
-
ترجمه:
پیامد
،
عواقب
،
تبعات
- مثال:
*The economic fallout of the war was devastating. *
پیامد اقتصادی جنگ ویرانگر بود.
### 3.
اختلاف یا قطع رابطه
-
ترجمه:
دعوا یا قهر
،
برهم خوردگی رابطه
- مثال:
*They had a fallout after the argument. *
بعد از آن مشاجره با هم قهر کردند.
پس بسته به زمینه، *fallout* ممکن است به معنی
بارش هسته ای، تبعات، یا قطع رابطه
باشد.
در اینجا
عبارات رایج با واژهٔ "fallout"
همراه با
جملات و مکالمات طبیعی
آورده شده که هم در زبان رسمی و هم در محاوره انگلیسی رایج اند:
- - -
### 1.
Fallout from ( something )
معنی:
پیامدهای منفیِ ناشی از چیزی
مثال ها:
- *The fallout from the scandal damaged the company’s reputation. *
پیامد رسوایی، اعتبار شرکت را خدشه دار کرد.
- *We're still dealing with the fallout from last year's economic crisis. *
ما هنوز درگیر پیامدهای بحران اقتصادی سال گذشته ایم.
- - -
### 2.
Political fallout
معنی:
پیامدهای سیاسی
مثال ها:
- *The political fallout of the war was greater than expected. *
پیامدهای سیاسی جنگ بیش از حد انتظار بود.
- - -
### 3.
Nuclear fallout
معنی:
بارش رادیواکتیو پس از انفجار هسته ای
مثال ها:
- *They evacuated the area due to the risk of nuclear fallout. *
به خاطر خطر بارش رادیواکتیو، منطقه تخلیه شد.
- - -
### 4.
Emotional fallout
معنی:
آسیب های روانی یا احساسی پس از یک اتفاق بزرگ یا دردناک
مثال ها:
- *She’s still struggling with the emotional fallout of the divorce. *
او هنوز با تبعات احساسی طلاق دست وپنجه نرم می کند.
- - -
### 5.
Have a fallout with ( someone )
معنی:
دعوا یا قطع رابطه با کسی
مثال ها:
- *I had a fallout with my best friend over something silly. *
با بهترین دوستم سر یه چیز مسخره دعوا کردیم.
- *They don’t talk anymore. I heard they had a fallout. *
دیگه با هم حرف نمی زنن. شنیدم با هم قهر کردن.
- - -
### گفت وگوی نمونه:
A:
*Why isn’t Mark coming to the party?*
B:
*He had a fallout with Sarah last week. It got pretty bad. *
A:
*Oh wow… I hope they make up soon. *
B:
*Yeah, they've been friends forever. It's sad. *
ترجمه:
الف:
چرا مارک نمیاد مهمونی؟
ب:
با سارا دعواش شد هفته پیش. خیلی بد شد.
الف:
وای… امیدوارم آشتی کنن.
ب:
آره، سال هاست با هم دوستن. ناراحت کننده ست.
## 1. رسمی / خبری
### 📌 fallout from ( something serious )
معنی: پیامد، تبعات منفی، عواقب
- *The financial fallout from the pandemic is still affecting small businesses. *
پیامدهای مالی همه گیری هنوز بر کسب وکارهای کوچک تأثیر دارد.
- *There was significant diplomatic fallout from the leader’s controversial speech. *
سخنرانی جنجالی رهبر پیامدهای دیپلماتیک زیادی داشت.
- - -
## 2. سیاسی
### 📌 political fallout
معنی: عواقب سیاسی
- *The political fallout of the corruption scandal led to several resignations. *
پیامدهای سیاسی رسوایی فساد باعث چندین استعفا شد.
- *Leaders are trying to minimize the political fallout before the elections. *
رهبران سعی دارند پیش از انتخابات تبعات سیاسی را به حداقل برسانند.
- - -
## 3. علمی / هسته ای
### 📌 nuclear fallout
معنی: بارش رادیواکتیو
- *The region was abandoned due to heavy nuclear fallout. *
منطقه به خاطر بارش شدید رادیواکتیو ترک شد.
- *Fallout shelters were built during the Cold War. *
پناهگاه های رادیواکتیوی در دوران جنگ سرد ساخته شدند.
- - -
## 4. روانی / احساسی
### 📌 emotional fallout
معنی: تبعات روانی یا احساسی
- *Children often suffer emotional fallout after their parents’ divorce. *
کودکان اغلب بعد از طلاق والدین دچار آسیب های احساسی می شوند.
- *He’s dealing with the emotional fallout of losing his job. *
او با تبعات احساسی از دست دادن شغلش کنار می آید.
- - -
## 5. اجتماعی / اقتصادی
### 📌 economic / social fallout
معنی: پیامدهای اقتصادی / اجتماعی
- *The economic fallout of the crisis has widened the gap between rich and poor. *
پیامدهای اقتصادی بحران، شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر کرده است.
- *The social fallout of long lockdowns is still being studied. *
تبعات اجتماعی قرنطینه های طولانی هنوز در حال بررسی است.
- - -
## 6. محاوره ای
### 📌 have a fallout with someone
معنی: دعوا، اختلاف، قطع رابطه
- *I had a fallout with my brother. We haven’t spoken in weeks. *
با برادرم دعوام شد. چند هفته ست حرف نزدیم.
- *Did you and Mike have a fallout? You seem distant. *
تو و مایک قهر کردین؟ خیلی سرد شدین انگار.
- - -
## 7. گفت وگوهای محاوره ای نمونه
### 🎭 Example 1:
A: You look upset.
B: Yeah… I had a fallout with my girlfriend.
A: Oh no. Are you okay?
B: Not really. It was pretty bad.
ترجمه:
الف: ناراحت به نظر می رسی.
ب: آره. . . با دوستم قهر کردم.
الف: وای نه. خوبی؟
ب: نه خیلی. خیلی بد شد.
- - -
### 🎭 Example 2:
A: What's with all the protests?
B: It’s the fallout from that new tax law. People are angry.
A: I don’t blame them.
ترجمه:
الف: این همه اعتراض برای چیه؟
ب: پیامد قانون مالیاتی جدیده. مردم عصبانی ان.
الف: حق دارن.
chatgpt
در انگلیسی چند معنی دارد. در فارسی، بسته به کاربرد، می تواند به شکل های مختلف ترجمه شود:
### 1.
باقیماندهٔ رادیواکتیو ( در زمینهٔ هسته ای )
-
ترجمه:
بارش رادیواکتیو
... [مشاهده متن کامل]
،
پرتوهای باقی مانده
- مثال:
انفجار هسته ای باعث بارش رادیواکتیو شد.
### 2.
عواقب ناگوار یا اثرات منفی ( معنای استعاری )
-
ترجمه:
پیامد
،
عواقب
،
تبعات
- مثال:
پیامد اقتصادی جنگ ویرانگر بود.
### 3.
اختلاف یا قطع رابطه
-
ترجمه:
دعوا یا قهر
،
برهم خوردگی رابطه
- مثال:
بعد از آن مشاجره با هم قهر کردند.
پس بسته به زمینه، *fallout* ممکن است به معنی
بارش هسته ای، تبعات، یا قطع رابطه
باشد.
در اینجا
عبارات رایج با واژهٔ "fallout"
همراه با
جملات و مکالمات طبیعی
آورده شده که هم در زبان رسمی و هم در محاوره انگلیسی رایج اند:
- - -
### 1.
معنی:
پیامدهای منفیِ ناشی از چیزی
مثال ها:
پیامد رسوایی، اعتبار شرکت را خدشه دار کرد.
ما هنوز درگیر پیامدهای بحران اقتصادی سال گذشته ایم.
- - -
### 2.
معنی:
پیامدهای سیاسی
مثال ها:
پیامدهای سیاسی جنگ بیش از حد انتظار بود.
- - -
### 3.
معنی:
بارش رادیواکتیو پس از انفجار هسته ای
مثال ها:
به خاطر خطر بارش رادیواکتیو، منطقه تخلیه شد.
- - -
### 4.
معنی:
آسیب های روانی یا احساسی پس از یک اتفاق بزرگ یا دردناک
مثال ها:
او هنوز با تبعات احساسی طلاق دست وپنجه نرم می کند.
- - -
### 5.
معنی:
دعوا یا قطع رابطه با کسی
مثال ها:
با بهترین دوستم سر یه چیز مسخره دعوا کردیم.
دیگه با هم حرف نمی زنن. شنیدم با هم قهر کردن.
- - -
### گفت وگوی نمونه:
ترجمه:
الف:
چرا مارک نمیاد مهمونی؟
ب:
با سارا دعواش شد هفته پیش. خیلی بد شد.
الف:
وای… امیدوارم آشتی کنن.
ب:
آره، سال هاست با هم دوستن. ناراحت کننده ست.
## 1. رسمی / خبری
معنی: پیامد، تبعات منفی، عواقب
پیامدهای مالی همه گیری هنوز بر کسب وکارهای کوچک تأثیر دارد.
سخنرانی جنجالی رهبر پیامدهای دیپلماتیک زیادی داشت.
- - -
## 2. سیاسی
معنی: عواقب سیاسی
پیامدهای سیاسی رسوایی فساد باعث چندین استعفا شد.
رهبران سعی دارند پیش از انتخابات تبعات سیاسی را به حداقل برسانند.
- - -
## 3. علمی / هسته ای
معنی: بارش رادیواکتیو
منطقه به خاطر بارش شدید رادیواکتیو ترک شد.
پناهگاه های رادیواکتیوی در دوران جنگ سرد ساخته شدند.
- - -
## 4. روانی / احساسی
معنی: تبعات روانی یا احساسی
کودکان اغلب بعد از طلاق والدین دچار آسیب های احساسی می شوند.
او با تبعات احساسی از دست دادن شغلش کنار می آید.
- - -
## 5. اجتماعی / اقتصادی
معنی: پیامدهای اقتصادی / اجتماعی
پیامدهای اقتصادی بحران، شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر کرده است.
تبعات اجتماعی قرنطینه های طولانی هنوز در حال بررسی است.
- - -
## 6. محاوره ای
معنی: دعوا، اختلاف، قطع رابطه
با برادرم دعوام شد. چند هفته ست حرف نزدیم.
تو و مایک قهر کردین؟ خیلی سرد شدین انگار.
- - -
## 7. گفت وگوهای محاوره ای نمونه
ترجمه:
الف: ناراحت به نظر می رسی.
ب: آره. . . با دوستم قهر کردم.
الف: وای نه. خوبی؟
ب: نه خیلی. خیلی بد شد.
- - -
ترجمه:
الف: این همه اعتراض برای چیه؟
ب: پیامد قانون مالیاتی جدیده. مردم عصبانی ان.
الف: حق دارن.
پیامد ( نامطلوب ) ، نتیجه ( معمولاً منفی ) ( اسم )
The political fallout from the scandal was severe.
بارش هسته ای، غبار اتمی ( اسم )
The fallout from the nuclear explosion spread across the region.
... [مشاهده متن کامل]
( ریزش ) بازده ( سهام و بورس و. . )
that new business idea have huge amount of fall out,
بارش هسته ای، غبار اتمی ( اسم )
... [مشاهده متن کامل]
( ریزش ) بازده ( سهام و بورس و. . )
ترجمه ی دوستان درست بود. دو نکته را یاد آوری میکنم.
۱ - به هر ذرات رادیواکتیوی نمیگویند fallout. مثلا به ذرات رادیواکتیو یا پخش خطرناک آن در نشت نیروگاه اتمی ، نمیگویند fallout.
مطابق ترین مفهومش، این است : ( بارش اتمی بعد از انفجار هسته ای ) . فیزیکدانان بهتر می دانند چیست. اگر فیزیکدانی کامنت مرا خواند ، توضیح بدهد چه پدیده ای است.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - aftermath و outcome و consequence نیز به معنای پی آمد و عواقب میباشد. ( بهتر است تا میشود تازی سخن نگوییم و زبان مقدس پارسی بکاربریم )
ولی fallout حتما پی آمد ناگوار است.
۱ - به هر ذرات رادیواکتیوی نمیگویند fallout. مثلا به ذرات رادیواکتیو یا پخش خطرناک آن در نشت نیروگاه اتمی ، نمیگویند fallout.
مطابق ترین مفهومش، این است : ( بارش اتمی بعد از انفجار هسته ای ) . فیزیکدانان بهتر می دانند چیست. اگر فیزیکدانی کامنت مرا خواند ، توضیح بدهد چه پدیده ای است.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - aftermath و outcome و consequence نیز به معنای پی آمد و عواقب میباشد. ( بهتر است تا میشود تازی سخن نگوییم و زبان مقدس پارسی بکاربریم )
ولی fallout حتما پی آمد ناگوار است.
سقوط
مثال؛
The fallout from the scandal caused the company to lose many customers.
In a discussion about a failed project, someone might say, “We’re still dealing with the fallout from that disastrous decision. ”
... [مشاهده متن کامل]
A person discussing a breakup might say, “The fallout of the relationship was a loss of trust and emotional pain. ”
... [مشاهده متن کامل]
1 - عواقب
2 - در مشق صف جمع به معنای فرمان راحت باش
2 - در مشق صف جمع به معنای فرمان راحت باش
نشت رادیوکتیو
۱ - پیامد منفی
۲ - ذرات رادیواکتیو
پیامد منفی ذرات رادیواکتیو
۲ - ذرات رادیواکتیو
پیامد منفی ذرات رادیواکتیو
پیامد
عواقب
عواقب
مضرات
عواقب
مشکلات
عواقب
مشکلات
عواقب ، ( منفی )
نتیجه ، عواقب example
Former officials are divided on fallout
مقامات سابق بر سر نتیجه یا جمع بندی اختلاف نظر دارن
مقامات سابق بر سر نتیجه یا جمع بندی اختلاف نظر دارن
fallout ( فیزیک )
واژه مصوب: فروریزه
تعریف: ذرات حاوی مواد پرتوزا که پس از انفجار هستهای در جوّ زمین معلق میمانند یا به زمین بازمیگردند|||متـ . فروریزۀ اتمی atomic fallout||| فروریزۀ پرتوزا radioactive fallout
واژه مصوب: فروریزه
تعریف: ذرات حاوی مواد پرتوزا که پس از انفجار هستهای در جوّ زمین معلق میمانند یا به زمین بازمیگردند|||متـ . فروریزۀ اتمی atomic fallout||| فروریزۀ پرتوزا radioactive fallout
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)