1. infundibulum of fallopian tube
قیف لوله ی رحم،قیف دیسه ی لوله ی زهدان
2. the isthmus of the fallopian tubes
تنگراه لوله های فالوپ
3. The fallopian tubes connect the ovaries with the uterus.
[ترجمه گوگل]لوله های فالوپ تخمدان ها را به رحم متصل می کند
[ترجمه ترگمان]لوله های fallopian، تخمدان ها را با رحم مرتبط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لوله های fallopian، تخمدان ها را با رحم مرتبط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The womb, cervix, fallopian tubes and ovaries are all left in place.
[ترجمه گوگل]رحم، دهانه رحم، لوله های فالوپ و تخمدان ها همه در جای خود باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]رحم، رحم، لوله fallopian و ovaries همه جا رو ترک کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رحم، رحم، لوله fallopian و ovaries همه جا رو ترک کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The journey of the sperm to the Fallopian tube is of necessity longer.
[ترجمه گوگل]سفر اسپرم به لوله فالوپ ضرورتا طولانی تر است
[ترجمه ترگمان]سفر اسپرم به لوله Fallopian دیگر ضرورتی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سفر اسپرم به لوله Fallopian دیگر ضرورتی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Light microscopical studies of smooth muscle of the fallopian tubes showed no histological abnormalities.
[ترجمه گوگل]مطالعات میکروسکوپی نوری عضله صاف لوله های فالوپ هیچ ناهنجاری بافتی را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]مطالعات microscopical در مورد ماهیچه صاف و نرم لوله های fallopian هیچ گونه ناهنجاری بافتی نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطالعات microscopical در مورد ماهیچه صاف و نرم لوله های fallopian هیچ گونه ناهنجاری بافتی نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Primary fallopian tube carcinoma was commonly seen with pelvic accompanied by vaginal discharge or abnormal bleeding, which was called bigeminal signs of tubal carcinoma.
[ترجمه گوگل]کارسینوم لوله فالوپ اولیه معمولاً همراه با ترشحات واژینال یا خونریزی غیرطبیعی دیده می شد که به آن علائم دوقسمتی کارسینوم لوله گفته می شد
[ترجمه ترگمان]carcinoma لوله fallopian اولیه معمولا در لگن همراه با تخلیه واژینال یا خونریزی غیر عادی دیده می شود که علائم bigeminal of tubal نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]carcinoma لوله fallopian اولیه معمولا در لگن همراه با تخلیه واژینال یا خونریزی غیر عادی دیده می شود که علائم bigeminal of tubal نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Methods : 16 cases with primary, carcinoma of fallopian tube were reviewed retrospectively.
[ترجمه گوگل]روش کار: 16 مورد با سرطان اولیه لوله فالوپ به صورت گذشته نگر بررسی شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۶ مورد با آزمایش اولیه و carcinoma لوله fallopian به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۶ مورد با آزمایش اولیه و carcinoma لوله fallopian به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This is most likely prolapsed fallopian tube.
[ترجمه گوگل]این به احتمال زیاد افتادگی لوله فالوپ است
[ترجمه ترگمان]این به احتمال زیاد لوله fallopian نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به احتمال زیاد لوله fallopian نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The mesosalpinx is bounded by the fallopian tube superiorly, the uterus medially, the ovary laterally, and the ovarian ligament inferiorly.
[ترجمه گوگل]مزوسالپنکس با لوله فالوپ در بالا، رحم از داخل، تخمدان در طرفین و رباط تخمدان در پایین محدود می شود
[ترجمه ترگمان]mesosalpinx به وسیله لوله رحمی superiorly، رحم medially، تخمدان به طور جانبی و the پلی کیستیک تخمدانی محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]mesosalpinx به وسیله لوله رحمی superiorly، رحم medially، تخمدان به طور جانبی و the پلی کیستیک تخمدانی محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As this happens, the fertilised egg is carried down the fallopian tube into the uterus.
[ترجمه گوگل]همانطور که این اتفاق می افتد، تخمک بارور شده از لوله فالوپ به داخل رحم منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که این اتفاق می افتد، تخم fertilised لوله fallopian را به داخل رحم حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که این اتفاق می افتد، تخم fertilised لوله fallopian را به داخل رحم حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In vitro fertilization can restore fertility to women who ovulate but can not conceive because their Fallopian tubes are blocked.
[ترجمه گوگل]لقاح آزمایشگاهی می تواند باروری را به زنانی که تخمک گذاری می کنند اما نمی توانند باردار شوند، بازگرداند زیرا لوله های فالوپ آنها مسدود شده است
[ترجمه ترگمان]در لقاح مصنوعی، باروری آزمایشگاهی می تواند باروری را به زنانی احیا کند که ovulate اما نمی توانند تصور کنند چرا که لوله های Fallopian مسدود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در لقاح مصنوعی، باروری آزمایشگاهی می تواند باروری را به زنانی احیا کند که ovulate اما نمی توانند تصور کنند چرا که لوله های Fallopian مسدود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was when I was lord of the womb, king of the fallopian tubes.
[ترجمه گوگل]زمانی بود که من ارباب رحم، پادشاه لوله های فالوپ بودم
[ترجمه ترگمان]وقتی من فرمانروای رحم بودم، پادشاه of fallopian بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی من فرمانروای رحم بودم، پادشاه of fallopian بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As a medical procedure it was first used for women who could not become pregnant because of blocked or missing fallopian tubes.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک روش پزشکی برای اولین بار برای زنانی که به دلیل انسداد یا از دست رفتن لوله های فالوپ نمی توانستند باردار شوند استفاده شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک روش پزشکی، ابتدا برای زنانی مورد استفاده قرار گرفت که نمی توانستند به خاطر مسدود کردن لوله ها و یا ناپدید شدن لوله ها باردار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک روش پزشکی، ابتدا برای زنانی مورد استفاده قرار گرفت که نمی توانستند به خاطر مسدود کردن لوله ها و یا ناپدید شدن لوله ها باردار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید