تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
✅ فرق
1 ) fall on
2 ) fall over
3 ) fall off
در معنی افتادن :
1 - افتادن بر روی
است و معمولا به حالتی اشاره دارد که چیزی یا کسی روی سطحی می افتد.
2 - سقوط کردن
- بر روی چیزی افتادن
... [مشاهده متن کامل]
است و معمولا به معنای از دست دادن تعادل و افتادن به پهلوست.
3 - افتادن از روی
است و به معنای افتادن از یک سطح بالاتر به یک سطح پایین تر است
در معنی افتادن :
1 - افتادن بر روی
است و معمولا به حالتی اشاره دارد که چیزی یا کسی روی سطحی می افتد.
2 - سقوط کردن
- بر روی چیزی افتادن
... [مشاهده متن کامل]
است و معمولا به معنای از دست دادن تعادل و افتادن به پهلوست.
3 - افتادن از روی
است و به معنای افتادن از یک سطح بالاتر به یک سطح پایین تر است
یک رویدادی مصادف با رویداد دیگه میشه مثلا تولد من مصادف با یک فروردین ( عید نوروزه ) .
وظیفه داشتن برای انجام کاری
The responsibility of meeting of their needs fall on their parents
برآورده کردن نیازهایشان وظیفه پدر و مادراشان است.
برآورده کردن نیازهایشان وظیفه پدر و مادراشان است.
تجربه کردن رنج بردن ، به زمین افتادن.
شکست خوردن/ به زمین افتادن
به معنی شروع شدن نیز میباشد. to start
رخ دادن اتفاقی در یک لحظه خاص زمانی ( تولد , روز عید و. . . )
مثال : My birthday falls on a Thursday this week
مثال : My birthday falls on a Thursday this week
برخورد کردن