fall off the wagon

پیشنهاد کاربران

to start drinking alcohol, after a period when you have drunk none
لغزش کردن یک فرد الکلی و یا معتاد به مواد ( مصرف دوباره آن ) ، پس از مدت ها پاک بودن
I was sober for three years before I fell off the wagon and started drinking again
...
[مشاهده متن کامل]

He had quit smoking for six months before he fell off the wagon and started again

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fall-off-the-wagon
Idiom - informal :
دوباره به مصرف الکل روی آوردن ( بعد از ترک کردن آن )
به عنوان نمونه :
When her husband died, she fell off the wagon
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fall-off-the-wagon• https://www.ldoceonline.com/dictionary/fall-off-the-wagon
خیلی ساده یعنی لغزش کردن، خطا کردن، اشتباهات گذشته را تکرار کردن. . . . پیچیده اش کردید بیخود.
وقتی یک عادت خوبی داشتید ولی به خاطر عواملی آن عادت را به صورت ناگهانی ترک می کنید مثلاً نوشیدنی الکلی می نوشیدید و در یک مهمانی یک دفعه نوشیدید و ترک عادت کردید.
دوباره در دام الکل افتادن
دوباره الکلی شدن ( معتاد به مشروبات الکلی شدن )

بپرس