ناپدید شدن، فراموش شدن، خبری از کسی نبودن
The singer fell off the radar for a few years, but now she's back with a new album.
چند سالی از اون خواننده خبری نبود، ولی حالا با یه آلبوم جدید برگشته.
... [مشاهده متن کامل]
That brand used to be everywhere, but it's really fallen off the radar recently.
اون برند قبلاً همه جا بود، ولی تازگیا واقعاً دیگه فراموش شده.
چند سالی از اون خواننده خبری نبود، ولی حالا با یه آلبوم جدید برگشته.
... [مشاهده متن کامل]
اون برند قبلاً همه جا بود، ولی تازگیا واقعاً دیگه فراموش شده.