fall into one's lap

پیشنهاد کاربران

دریافت چیزی به طور غیرمنتظره و بدون تلاش. این اصطلاح معمولاً برای فرصت ها، پاداش ها یا مزایایی که بدون زحمت به دست می آیند استفاده می شود.
مترادف؛ come out of nowhere, land effortlessly, be handed to someone, drop into one’s lap, fall into place
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
I wasn’t even looking for a job, but an amazing offer fell into my lap.
The inheritance fell into his lap when his uncle passed away.
She didn’t expect to win the lottery—it just fell into her lap.
عبارت "fall into one’s lap" از ایده ی دریافت چیزی بدون زحمت، انگار که مستقیماً در دامان فرد قرار گرفته باشد گرفته شده است. این اصطلاح قرن ها برای توصیف خوش شانسی غیرمنتظره استفاده شده است.

چیزی که به شکل غیرمنتظره و بدون تلاش به دست کسی می رسد

بپرس