fall in love

/fɔl ɪn lʌv//fɔl ɪn lʌv/

معنی: شیفتن، عاشق شدن
معانی دیگر: عاشق شدن

جمله های نمونه

1. Please don't talk to me. I fall in love so easily.
[ترجمه فـــاطـــمه] لطفا با من صحبت نکن من ب اسونی عاشق میشم
|
[ترجمه Asl] عاشق شدن، درحال عاشق شدن
|
[ترجمه محمد] با من صحبت نکن من به اسانی شیفته میشوم
|
[ترجمه Roya] دل به دریا زدم یا عاشق شدن
|
[ترجمه رضا] لطفا با من ارتباط نگیر. من خیلی آسون درگیر عشق میشم.
|
[ترجمه مدیس] من تورا دوست دارم وعاشقت میشوم
|
[ترجمه یلدا] لطفا با من حرف نزن من به راحتی عاشق میشم
|
[ترجمه گوگل]لطفا با من صحبت نکن من خیلی راحت عاشق میشم
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم با من حرف نزن به این راحتی عاشق میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Love shouldn't fall in love with the people, but the helpless put not hand.
[ترجمه گوگل]عشق نباید عاشق مردم شود، اما ناتوان دست نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]عشق نباید با مردم عاشق شود، اما درماندگی دست او را رها نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When someone loves none, he will fall in love with anyone around him.
[ترجمه GALAXY] هنگامی که کسی هیچ کس را دوست ندارد, عاشق هر کسی که ممکن است اطرافش باشد میشود.
|
[ترجمه رحمن] زمانی که کسی عاشق چیزی خاصی نباشد عاشق هر چیزی می شود
|
[ترجمه گوگل]وقتی کسی کسی را دوست نداشته باشد، عاشق اطرافیانش خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی کسی را دوست دارد، عاشق کسی در اطراف او خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A successful relationship requires fall in love many times, always with the the same person.
[ترجمه سمانه] یه رابطه موفق نیازمند اینکه همیشه طولانی مدت عاشق همون شخص باشید
|
[ترجمه فاطمه] عشق پایان خوبی ندارد
|
[ترجمه گوگل]یک رابطه موفق مستلزم عاشق شدن بارها و همیشه با همان شخص است
[ترجمه ترگمان]یک رابطه موفق نیاز به عاشق شدن در بسیاری از اوقات، همیشه با همان شخص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Give free to him when you fall in love and give free to love when you don't love.
[ترجمه زهرا] وقتی که عاشق شدی بهش آزادی بده و وقتی که دوسش نداری عشق رو رها کن
|
[ترجمه گوگل]وقتی عاشق شدی به او رایگان بده و وقتی عاشق نشدی به عشقش رایگان بده
[ترجمه ترگمان]زمانی که عاشق می شوید و زمانی که دوست ندارید، عشق را رها کنید، به او آزادی بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I love you even if you fall in love with another of her.
[ترجمه گوگل]دوستت دارم حتی اگر عاشق یکی دیگر از او باشی
[ترجمه ترگمان] حتی اگه عاشق یکی دیگه هم بشی، دوستت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It takes no time to fall in love, but it takes you years to know what love is.
[ترجمه mhs] زمانی ( زیادی ) طول نمیکشه ک عاشق بشی ولی سال ها طول میکشه ک بفهمی عشق چیه
|
[ترجمه گوگل]عاشق شدن زمان نمی برد، اما سالها طول می کشد تا بفهمی عشق چیست
[ترجمه ترگمان]وقت آن نیست که عاشق شوید، اما سال ها طول می کشد تا بدانید عشق چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you fall in love with your Mr. Right, every day is like Valentine's Day.
[ترجمه گوگل]اگر عاشق آقای راستت شدی، هر روز مثل روز ولنتاین است
[ترجمه ترگمان]اگر عاشق آقای راست بشوی، هر روز مثل روز ولنتاین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I heel over head fall in love with you.
[ترجمه گوگل]من پاشنه بالای سرم عاشقت میشم
[ترجمه ترگمان] من با تو سر و کله می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let us fall in love with each other in the spring.
[ترجمه عارفه] بگذار ما عاشق یکدیگر شویم در بهار
|
[ترجمه گوگل]بیایید در بهار عاشق یکدیگر شویم
[ترجمه ترگمان]در بهار عاشق هم خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. i fall in love with you at first sight.
[ترجمه Sara] من عاشق شما شدم در اولین دیدار
|
[ترجمه عارفه] من عاشق تو شدم درنگاه اول
|
[ترجمه گوگل]من در نگاه اول عاشقت می شوم
[ترجمه ترگمان]من اول عاشقت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. i heel over head fall in love with you.
[ترجمه گوگل]من پاشنه بالای سرم عاشقت میشم
[ترجمه ترگمان]من تو را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I fall in love with you at first sight.
[ترجمه الهه] در اولین نگاه عاشقت شدم
|
[ترجمه گوگل]من در نگاه اول عاشقت میشم
[ترجمه ترگمان] اول عاشقت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think I fall in love with you.
[ترجمه گوگل]فکر کنم عاشقت شدم
[ترجمه ترگمان] فکر کنم عاشقت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیفتن (فعل)
fascinate, be allured, be magnetized, be mashed, be captivated, enamor, enamour, fall in love

عاشق شدن (فعل)
fall in love

انگلیسی به انگلیسی

• begin to love someone

پیشنهاد کاربران

دلبستن / عاشق شدن
( نکته جالب که در کتاب reminders of him بهش اشاره شده اینه که عبارت عاشق شدن به همراه کلمه سقوط میاد ) :
دل دادن - دل نهادن - دل از کف دادن
عاشق شدن دقیقا مثله افتادن برای افتادن برای کسیه!
Everything falls , broke!
I gave up everything, I fell in love with you . . . معنی
کشته مرده کسی/چیزی شدن
𝖨'𝗆 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝗂𝖼𝖾𝖻𝖾𝗋𝗀 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝖿𝖾𝗅𝗅 𝗂𝗇 𝗅𝗈𝗏𝖾
𝗐𝗂𝗍𝗁 𝗍𝗁𝖾 𝗌𝗎𝗇🧚‍♀
دل از دست رفتن ؛ عاشق شدن. فریفته گشتن :
حکیم بین که برآورد سر به شیدائی
حکیم را که دل از دست رفت شیدائیست.
سعدی.
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا.
حافظ.
...
[مشاهده متن کامل]

و رجوع به این ترکیب ذیل رفتن شود.
- دل ازدست رفته ؛ کنایه از عاشق صادق. ( آنندراج ) . رجوع به این ترکیب ذیل رفته شود.

یعنی دیوونه وار عاشق کسی بشی، به صورت ( شروع عشق ورابطه ) هم ترجمه میشه، آتیشی عاشق شدن
مثل اینکه عاشق یکی باشی و اون ازت متنفر. . . : ) :
دلباخته شدن
اسیر عشق و عاشقی شدن
افتادم تو دام عاشقی نفهمیدم . . . . . .
True blue: How to fall in love with jeans again
عاشق شدن
علاقمند شدن
شیفته ی کسی شدن
اصطلاحاَ در دام عشق افتادن
falling in love with aviation
عاشق شدن
عاشقی
عاشق کسی شدن
Tow person that like together and they want marry
It means: start to love somebody
For example: They fell in love with
each other.
این لغت به معنای شروع عشق و عاشقی یا همان عاشق شدن است.
عاشق شدن
شروع عشق و عاشقی

With a glancet to each other, one hundred hearts fall in love
با یک نگاه به هم ، صد دل عاشق شدن
I'm that iceberg that fell in love
with the sun

لازم به توضیحات بیشتر نیست، فقط یک عبارت�عاشق شدن�💑💑❤
شروع شدن حس عاشقی
داشتیم عاشق میشدیم. ( have fallen in love )
داشتیم به هم علاقه مند می شدیم.
Don't force yourself to love, that's why it's called falling in love. . . you just fall
: (
Fall in love:عاقش شدن
Fall in love with sb:عاشق کسی شدن
I took the L out of lover, and now it's over.
؛ )
Started to love some body! ♡ شروع به عاشق شدن یک نفر! علاقه مند شدن به یک نفر♡
عاشق شدن
عاشقم کردی ، دیونتم
عاشق شوم
شروع عشق و عاشقی.
start to love some body
. They fell in love with each other
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس