fall head over heels

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- دیوانه وار عاشق شدن
- یک باره شیفته شدن
- از شدت عشق از پا افتادن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رمانتیک – اصلی ) :**
به معنای عاشق شدن ناگهانی و شدید، معمولاً با شور و هیجان زیاد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *He fell head over heels for her the moment they met. *
او همان لحظه ای که او را دید، دیوانه وار عاشقش شد.
2. ** ( اجتماعی – کاربردی ) :**
گاهی برای اشاره به شیفتگی شدید نسبت به یک چیز یا تجربه ( نه فقط فرد ) .
مثال: *She fell head over heels in love with Paris. *
او دیوانه وار عاشق پاریس شد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
تصویر فردی که آن قدر تحت تأثیر عشق یا هیجان قرار گرفته که وارونه می شود و از پا می افتد.
- - -
🔸 مترادف ها:
be infatuated – be smitten – be captivated – be enamored – be crazy about

به شدت عاشق شدن
To be in love with someone very much; hopelessly smitten.
یک دل نه صد دل عاشق شدن
دل و دین را به کسی باختن
شیفته کسی شدن
کله پا شدن
فورا عاشق شدن