fall for

/fɔl fɔr//fɔːl fɔː/

(عامیانه) 1- خاطرخواه شدن، شیفته شدن 2- گول (کسی یا چیزی را) خوردن، اغوا شدن

جمله های نمونه

1. She won't fall for such a stupid trick.
[ترجمه گوگل]او گرفتار چنین حقه احمقانه ای نمی شود
[ترجمه ترگمان]او گول این حقه احمقانه را نخواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is too smart to fall for that trick.
[ترجمه Ali] اون خیلی باهوشه که گول این حیلرو بخوره
|
[ترجمه گوگل]او آنقدر باهوش است که نمی تواند به آن حقه بیفتد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی باهوشه که گول این حقه رو بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He must have been pretty gullible to fall for that old trick.
[ترجمه گوگل]او باید بسیار ساده لوح بوده که به آن حقه قدیمی دچار شود
[ترجمه ترگمان]اون حتما خیلی زود بود که گول اون حقه قدیمی رو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't fall for his tricks.
[ترجمه گوگل]به حقه های او نیفتید
[ترجمه ترگمان]گول حیله های اون نخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We must not fall for such nonsense.
[ترجمه Uncle Artin] ما نباید گول همچین چرندیاتی رو بخوریم
|
[ترجمه گوگل]ما نباید گرفتار چنین چرندیاتی شویم
[ترجمه ترگمان]ما نباید چنین مزخرفاتی را بگوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You're too intelligent to fall for his flattery.
[ترجمه گوگل]تو آنقدر باهوش هستی که به تملق او بیفتی
[ترجمه ترگمان]تو باهوش تر از آن هستی که به خاطر چاپلوسی او گول بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I wasn't going to take the fall for him.
[ترجمه گوگل]قرار نبود پاییز را برای او قبول کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواستم به خاطر اون سقوط کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You didn't fall for that old trick, did you?
[ترجمه گوگل]شما به آن حقه قدیمی نیفتید، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو گول اون حقه قدیمی رو نخوردی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't fall for the fair words of the door-to-door businessmen.
[ترجمه گوگل]گرفتار حرف های منصفانه تاجران خانه به خانه نشوید
[ترجمه ترگمان]به خاطر حرف های منصفانه در، تجار در رو نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The senator was preparing to campaign that fall for Democratic presidential candidate George McGovern, D-S.
[ترجمه گوگل]این سناتور در حال آماده شدن برای مبارزات انتخاباتی در پاییز آن سال برای نامزد دموکرات ریاست جمهوری جورج مک گاورن، دی اس
[ترجمه ترگمان]سناتور در حال آماده شدن برای مبارزه انتخاباتی بود که برای کاندیدای ریاست جمهوری دموکرات، جورج مک McGovern، D - اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So don't fall for it - make sure it is you who calls the tune.
[ترجمه گوگل]پس درگیر آن نشوید - مطمئن شوید که این شما هستید که آهنگ را صدا می کنید
[ترجمه ترگمان]پس به خاطر اون سقوط نکن - مطمئن شو که این تو هستی که به آهنگ زنگ می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't fall for this but draw him out instead by providing openings.
[ترجمه گوگل]گرفتار این کار نشوید، بلکه او را با ایجاد دریچه هایی بیرون بکشید
[ترجمه ترگمان]به دنبال این کار نروید اما به جای این که openings را فراهم کنید، او را بیرون بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I fall for his writings, because they fall in with my taste.
[ترجمه گوگل]دلم برای نوشته‌هایش می‌افتد، چون با سلیقه‌ی من در می‌آیند
[ترجمه ترگمان]من برای writings او می افتم، چون با ذوق و سلیقه من سقوط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gold prices can fall for years, even decades, in real terms.
[ترجمه گوگل]قیمت طلا می تواند برای سال ها و حتی دهه ها به صورت واقعی کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]قیمت طلا می تواند سال ها، حتی ده ها سال، در شرایط واقعی کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fall in love with; be deceived by

پیشنهاد کاربران

✍️ عاشق شدن یا احساسات شدید محبت نسبت به کسی پیدا کردن.
✍️✍️همچنین می تواند به معنی فریب خوردن یا گول خوردن توسط چیزی یا کسی باشد.
✍️✍️✍️اغلب در زمینه های عاشقانه و غیر عاشقانه استفاده می شود. در زمینه های عاشقانه، فرآیند شیفته شدن نسبت به کسی را توصیف می کند. در زمینه های غیر عاشقانه، بر عمل فریب خوردن یا گمراه شدن تأکید دارد و آسیب پذیری فرد را نشان می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف: Be infatuated with, be attracted to, be deceived by, be tricked by
🎁مثال؛
She fell for him the moment they met.
He fell for the scam and lost a lot of money
Don't fall for his sweet talk, he's just trying to sell you something.

● گول چیزی را خوردن ( حیله، فریب ) ، در دام چیزی افتادن
● خاطرخواه کسی شدن، به دام عشق کسی افتادن
Phrasal verb - informal :
Fall for something
به محض دیدن یک مکان، عاشق آن شدن
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/fall-for
خاطر خواه ( کسی ) شدن / شیفته ( کسی ) شدن
گول خورده
به چیزی که واقعیت نداشته فریب خورده
to be very attracted to someone and to start to love them.
هوای کسی را برداشتن
اینکه دلمان هوای کسی را بکنه
هوایی کسی شدن
هواخواه کسی شدن

بپرس