fall behind


1- عقب افتادن (در مسابقه یا پیشرفت یا مطالعه و غیره) 2- (اجاره و قرض و غیره) نکول کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to not keep up with; lag behind.
مشابه: drop

- She fell behind the group and could not walk fast enough to catch up.
[ترجمه M] اون از گروه عقب افتاد و نمیتونست اونقدری سریع راه بره که بهشون برسه
|
[ترجمه گوگل] او از گروه عقب افتاد و نمی توانست آنقدر سریع راه برود تا به عقب برسد
[ترجمه ترگمان] او پشت سر گروه افتاد و نمی توانست به اندازه کافی تند راه برود که به او برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Tenants who fall behind in their rent risk being evicted.
[ترجمه گوگل]مستاجرانی که از اجاره عقب می افتند در خطر اخراج هستند
[ترجمه ترگمان]Tenants که در rent به خطر می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He didn't want to fall behind in his studies.
[ترجمه امین] او نمیخاست از درسش عقب بیفته
|
[ترجمه آیدین] او نمی خواست از دروسش عقب بیفتد
|
[ترجمه گوگل]او نمی خواست از درسش عقب بماند
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست پشت سرش به زمین بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't fall behind with the rent, or you'll be evicted.
[ترجمه R.yazdani] اجاره رو عقب نندازی که بلندت می کنند ( به ویژه مستأجران )
|
[ترجمه R.yazdani] اجاره عقب نیفته اگر نه بلند خواهی شد. ( برای مستأجران )
|
[ترجمه گوگل]از اجاره عقب نمانید وگرنه اخراج خواهید شد
[ترجمه ترگمان]با این اجاره اش عقب نیفت، وگرنه اخراج میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You put your tenancy at risk if you fall behind with the rent.
[ترجمه گوگل]اگر از اجاره عقب بیفتید، اجاره خود را به خطر می اندازید
[ترجمه ترگمان]اگه با اجاره دادن پول خودتو به خطر بندازی، خودتو به خطر میندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you fall behind with the rent,you will be asked to leave.
[ترجمه گوگل]اگر از اجاره عقب افتادید، از شما خواسته می شود که آن را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما با اجاره قصر به عقب سقوط کنید، از شما خواسته می شود که از اینجا بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You'll fall behind in your studies if you keep missing school.
[ترجمه امین] اگه ب مدرسه نرفتنت ادامه بدی از درست عقب میفتی
|
[ترجمه گوگل]اگر مدام مدرسه را از دست بدهید، از درس خواندن عقب خواهید افتاد
[ترجمه ترگمان]اگر مدرسه را از دست بدهی، پشت سر your می افتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't fall behind now, just when you're doing so well.
[ترجمه گوگل]الان عقب نمانید، درست زمانی که خیلی خوب کار می کنید
[ترجمه ترگمان]همین الان عقب نشینی نکن، فقط وقتی که این کار رو خیلی خوب انجام میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can't afford to fall behind our competitors.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم از رقبای خود عقب بمانیم
[ترجمه ترگمان]ما استطاعت سقوط از پشت رقبای خود را نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Contractors who fall behind schedule incur heavy financial penalties.
[ترجمه گوگل]پیمانکارانی که از برنامه عقب می افتند جریمه های مالی سنگینی را متحمل می شوند
[ترجمه ترگمان]پیمانکاران که پشت سر برنامه قرار می گیرند متحمل جریمه های سنگین مالی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If your payments of rent fall behind, you will be asked to leave.
[ترجمه گوگل]اگر پرداخت های اجاره شما عقب افتاد، از شما خواسته می شود که آن را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]اگر پرداختی شما از اجاره عقب افتاده باشد، از شما خواسته می شود که بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't fall behind with your gas bill.
[ترجمه گوگل]از قبض بنزین خود عقب نیفتید
[ترجمه ترگمان]با صورتحساب گازی ات عقب نیفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You must work hard, otherwise you will fall behind in students.
[ترجمه گوگل]شما باید سخت کار کنید وگرنه از دانش آموز عقب خواهید افتاد
[ترجمه ترگمان]شما باید سخت کار کنید، در غیر این صورت شما پشت سر دانش آموزان قرار می گیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because Harbin will fall behind Shanghai several or dozens of years, except some spical local products.
[ترجمه گوگل]زیرا هاربین چندین یا ده ها سال از شانگهای عقب خواهد ماند، به جز برخی از محصولات محلی خوش طعم
[ترجمه ترگمان]از آنجا که Harbin چندین یا چند سال پشت شانگهای سقوط خواهد کرد، به جز برخی از محصولات محلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Being addicted to computer games makes him fall behind in his class.
[ترجمه گوگل]معتاد بودن به بازی های رایانه ای باعث می شود از کلاس خود عقب بماند
[ترجمه ترگمان]معتاد بودن به بازی های کامپیوتری باعث می شود که او در کلاس خود بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be backward, be slow, go down, deteriorate (in one's studies, etc.)

پیشنهاد کاربران

عقب ماندن
مثال:
All kids, even the math kids fall behind struggle or feel math, anxiety
تمام کودکان، حتی آن هایی که در ریاضیات مهارت دارند، ممکن است عقب بمانند، تقلا کنند یا دچار اضطراب ریاضی شوند.
همون get behind with به معنی عقب افتادن از کاری رو میده
عقب افتادن مخصوصا در حیطه علمی
پس روی کردن - عقب افتادن - عقب ماندن
To lag and to fail to keep up
به تعویق انداختن و کمتر پیشرفت کردن
make less progress

بپرس