• : تعریف: to not keep up with; lag behind. • مشابه: drop
- She fell behind the group and could not walk fast enough to catch up.
[ترجمه M] اون از گروه عقب افتاد و نمیتونست اونقدری سریع راه بره که بهشون برسه
|
[ترجمه گوگل] او از گروه عقب افتاد و نمی توانست آنقدر سریع راه برود تا به عقب برسد [ترجمه ترگمان] او پشت سر گروه افتاد و نمی توانست به اندازه کافی تند راه برود که به او برسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Tenants who fall behind in their rent risk being evicted.
[ترجمه گوگل]مستاجرانی که از اجاره عقب می افتند در خطر اخراج هستند [ترجمه ترگمان]Tenants که در rent به خطر می افتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He didn't want to fall behind in his studies.
[ترجمه امین] او نمیخاست از درسش عقب بیفته
|
[ترجمه آیدین] او نمی خواست از دروسش عقب بیفتد
|
[ترجمه گوگل]او نمی خواست از درسش عقب بماند [ترجمه ترگمان]او نمی خواست پشت سرش به زمین بیفتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't fall behind with the rent, or you'll be evicted.
[ترجمه R.yazdani] اجاره رو عقب نندازی که بلندت می کنند ( به ویژه مستأجران )
|
[ترجمه R.yazdani] اجاره عقب نیفته اگر نه بلند خواهی شد. ( برای مستأجران )
|
[ترجمه گوگل]از اجاره عقب نمانید وگرنه اخراج خواهید شد [ترجمه ترگمان]با این اجاره اش عقب نیفت، وگرنه اخراج میشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You put your tenancy at risk if you fall behind with the rent.
[ترجمه گوگل]اگر از اجاره عقب بیفتید، اجاره خود را به خطر می اندازید [ترجمه ترگمان]اگه با اجاره دادن پول خودتو به خطر بندازی، خودتو به خطر میندازی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you fall behind with the rent,you will be asked to leave.
[ترجمه گوگل]اگر از اجاره عقب افتادید، از شما خواسته می شود که آن را ترک کنید [ترجمه ترگمان]اگر شما با اجاره قصر به عقب سقوط کنید، از شما خواسته می شود که از اینجا بروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You'll fall behind in your studies if you keep missing school.
[ترجمه امین] اگه ب مدرسه نرفتنت ادامه بدی از درست عقب میفتی
|
[ترجمه گوگل]اگر مدام مدرسه را از دست بدهید، از درس خواندن عقب خواهید افتاد [ترجمه ترگمان]اگر مدرسه را از دست بدهی، پشت سر your می افتی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't fall behind now, just when you're doing so well.
[ترجمه گوگل]الان عقب نمانید، درست زمانی که خیلی خوب کار می کنید [ترجمه ترگمان]همین الان عقب نشینی نکن، فقط وقتی که این کار رو خیلی خوب انجام میدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We can't afford to fall behind our competitors.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم از رقبای خود عقب بمانیم [ترجمه ترگمان]ما استطاعت سقوط از پشت رقبای خود را نداریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Contractors who fall behind schedule incur heavy financial penalties.
[ترجمه گوگل]پیمانکارانی که از برنامه عقب می افتند جریمه های مالی سنگینی را متحمل می شوند [ترجمه ترگمان]پیمانکاران که پشت سر برنامه قرار می گیرند متحمل جریمه های سنگین مالی می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If your payments of rent fall behind, you will be asked to leave.
[ترجمه گوگل]اگر پرداخت های اجاره شما عقب افتاد، از شما خواسته می شود که آن را ترک کنید [ترجمه ترگمان]اگر پرداختی شما از اجاره عقب افتاده باشد، از شما خواسته می شود که بروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Don't fall behind with your gas bill.
[ترجمه گوگل]از قبض بنزین خود عقب نیفتید [ترجمه ترگمان]با صورتحساب گازی ات عقب نیفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You must work hard, otherwise you will fall behind in students.
[ترجمه گوگل]شما باید سخت کار کنید وگرنه از دانش آموز عقب خواهید افتاد [ترجمه ترگمان]شما باید سخت کار کنید، در غیر این صورت شما پشت سر دانش آموزان قرار می گیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Because Harbin will fall behind Shanghai several or dozens of years, except some spical local products.
[ترجمه گوگل]زیرا هاربین چندین یا ده ها سال از شانگهای عقب خواهد ماند، به جز برخی از محصولات محلی خوش طعم [ترجمه ترگمان]از آنجا که Harbin چندین یا چند سال پشت شانگهای سقوط خواهد کرد، به جز برخی از محصولات محلی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Being addicted to computer games makes him fall behind in his class.
[ترجمه گوگل]معتاد بودن به بازی های رایانه ای باعث می شود از کلاس خود عقب بماند [ترجمه ترگمان]معتاد بودن به بازی های کامپیوتری باعث می شود که او در کلاس خود بماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• be backward, be slow, go down, deteriorate (in one's studies, etc.)
پیشنهاد کاربران
همون get behind with به معنی عقب افتادن از کاری رو میده
عقب افتادن مخصوصا در حیطه علمی
پس روی کردن - عقب افتادن - عقب ماندن
To lag and to fail to keep up به تعویق انداختن و کمتر پیشرفت کردن