🔹 معادل فارسی : حرکت فریب دهنده / جا زدن دروغین / وانمود کردن برای گمراهی / فریب دادن با حرکت ساختگی
🔹 مثال ها:
He faked me out with that crossover move. با اون حرکت کراس اور منو فریب داد.
... [مشاهده متن کامل]
She faked him out by pretending she wasn’t interested. با تظاهر به بی علاقگی گولش زد.
The magician faked out the audience with a clever distraction. شعبده باز با یه حواس پرتی زیرکانه تماشاچی ها رو فریب داد.
🔹 مترادف ها: deceive – trick – mislead – psych out – throw off – pull a move
خالی بستن
گول زدن، فریب دادن، گمراه کردن mislead , fool, trick, deceit
First I thought he was trying to fake me out but
. he was too crazy for anything like that
فریب دادن