1. she tried faithfully to doctor her mother
او با وفاداری در مداوای مادرش کوشید.
2. The events were faithfully recorded in her diary.
[ترجمه گوگل]وقایع با وفاداری در دفتر خاطرات او ثبت شد
[ترجمه ترگمان]وقایع به طور وفادارانه در دفتر خاطراتش ثبت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقایع به طور وفادارانه در دفتر خاطراتش ثبت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He faithfully lived up to his promise.
[ترجمه گوگل]او صادقانه به وعده خود عمل کرد
[ترجمه ترگمان]او صادقانه به قولی که داده بود، زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او صادقانه به قولی که داده بود، زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He always performs his duties faithfully.
[ترجمه گوگل]او همیشه وظایف خود را صادقانه انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]همیشه وظایف خود را صادقانه انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه وظایف خود را صادقانه انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The old nurse had served the family faithfully for thirty years.
[ترجمه گوگل]پرستار پیر سی سال صادقانه به خانواده خدمت کرده بود
[ترجمه ترگمان]پرستار پیر مدت سی سال خدمت خانواده را وفادارانه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرستار پیر مدت سی سال خدمت خانواده را وفادارانه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had served the family faithfully for 40 years.
[ترجمه گوگل]او 40 سال صادقانه به خانواده خدمت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۴۰ سال با وفاداری به خانواده خدمت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۴۰ سال با وفاداری به خانواده خدمت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She promised faithfully that she would come.
[ترجمه گوگل]او صادقانه قول داد که خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]با وفاداری به او قول داد که او خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وفاداری به او قول داد که او خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I promised you faithfully.
[ترجمه گوگل]صادقانه بهت قول دادم
[ترجمه ترگمان]من صادقانه به تو قول دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من صادقانه به تو قول دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She served the family faithfully for many years .
[ترجمه گوگل]او سالها صادقانه به خانواده خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]او چندین سال با وفاداری به خانواده خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او چندین سال با وفاداری به خانواده خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Although he promised faithfully to come, I still didn't think he would.
[ترجمه گوگل]اگرچه او صادقانه قول داد که بیاید، اما من هنوز فکر نمی کردم که بیاید
[ترجمه ترگمان]اگر چه قول شرف می داد که بیاید، من هنوز فکر نمی کردم که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر چه قول شرف می داد که بیاید، من هنوز فکر نمی کردم که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He had supported the local team faithfully for 30 years.
[ترجمه گوگل]او 30 سال وفادارانه از تیم محلی حمایت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۳۰ سال از تیم محلی حمایت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۳۰ سال از تیم محلی حمایت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She wrote faithfully in her journal every day.
[ترجمه گوگل]او هر روز صادقانه در دفترش می نوشت
[ترجمه ترگمان]هر روز با صداقت نامه می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر روز با صداقت نامه می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Every year, we faithfully make a trip up there to see him.
[ترجمه گوگل]ما هر سال صادقانه به آنجا سفر می کنیم تا او را ببینیم
[ترجمه ترگمان]هر سال، ما صادقانه یک سفر به آنجا برای دیدن او انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر سال، ما صادقانه یک سفر به آنجا برای دیدن او انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He has served the farm faithfully for 20 years.
[ترجمه گوگل]او 20 سال صادقانه به مزرعه خدمت کرده است
[ترجمه ترگمان]او مدت ۲۰ سال با وفاداری به مزرعه خدمت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مدت ۲۰ سال با وفاداری به مزرعه خدمت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The secretary copied the letter faithfully.