fairyland

/ˈferiˌlænd//ˈfeərɪlænd/

معنی: کشور پریان
معانی دیگر: سرزمین پریان، کشور پریون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the imaginary abode of fairies, or a real place of great beauty and charm.

جمله های نمونه

1. The toyshop is a fairyland for young children.
[ترجمه گوگل]اسباب بازی فروشی سرزمین پریان برای کودکان خردسال است
[ترجمه ترگمان]The برای بچه های کوچک یک سرزمین قصه ها به حساب می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At night, the harbor is a fairyland.
[ترجمه گوگل]در شب، بندر یک سرزمین پریان است
[ترجمه ترگمان]شب، بندر سرزمین پریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Minister's argument belongs to fairyland.
[ترجمه گوگل]استدلال وزیر متعلق به سرزمین پریان است
[ترجمه ترگمان]بحث وزیر مربوط به دنیای سحر و جادو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The garden was a fairyland of beautiful flowers and sweet odors.
[ترجمه گوگل]باغ سرزمین پریان بود از گلهای زیبا و بوهای شیرین
[ترجمه ترگمان]باغ سرزمین پریان بود از گل های زیبا و بوهای شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is Angel Rock, a fairyland of low white anhydrite spires and shelves in Guaymas Basin.
[ترجمه گوگل]آنجل راک، سرزمین پریان از مناره ها و قفسه های سفید انیدریت کم ارتفاع در حوضه گوایماس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا فرشته صخره وجود دارد که یک سرزمین زیبا از مناره های سفید و shelves در حوضه Guaymas است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some described it as a fairyland or a magic city.
[ترجمه گوگل]برخی آن را به عنوان یک سرزمین پریان یا یک شهر جادویی توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]برخی آن را به عنوان یک سرزمین افسانه ای یا یک شهر جادویی توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mitford's downtown at Christmas is a fairyland.
[ترجمه گوگل]مرکز شهر میتفورد در کریسمس یک سرزمین پریان است
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر در کریسمس یک سرزمین پریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The garden would be fairyland for Radish.
[ترجمه گوگل]باغ برای تربچه سرزمین پریان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]باغ برای Radish سرزمین پریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is said that your mergence firm fairyland to have a wrong glory with malign sword between the customs before in those early years, today a see naturally for expected is hot bloody hand generation.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که ادغام شما سرزمین پریان به یک شکوه اشتباه با شمشیر بدخیم بین آداب و رسوم قبل از آن سال های اولیه، امروز ببینید به طور طبیعی برای انتظار می رود داغ خون دست نسل است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که شرکت mergence برای داشتن شکوه و شکوه بد با شمشیر بد بین گمرکات کشور پیش از این ساله ای اولیه، امروزه به طور طبیعی برای نسل های داغ خون مورد انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Enjoyable fairyland, poetic sentiment bonsai, Chinese scenery name card, world geology park.
[ترجمه گوگل]سرزمین پریان لذت بخش، بونسای احساسات شاعرانه، کارت نام مناظر چینی، پارک زمین شناسی جهان
[ترجمه ترگمان]سرزمین پریان، احساسات شاعرانه، card، کارت نام چینی، پارک جهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Three student has already gradually gone into fairyland, true God-man also! ?
[ترجمه گوگل]سه دانش آموز قبلاً به تدریج به سرزمین پریان رفته اند، خدای انسان واقعی نیز! ?
[ترجمه ترگمان]سه دانش آموز دیگر رفته به سرزمین پریان، خدای بزرگ و حقیقی! چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We choose Beidaihe, the fabulous fairyland.
[ترجمه گوگل]ما Beidaihe، سرزمین پریان افسانه را انتخاب می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما Beidaihe را انتخاب می کنیم، سرزمین افسانه ای افسانه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The deiform Paramitality is the fairyland governed by the hallucination and inscribed in the nihility.
[ترجمه گوگل]Paramitality deiform سرزمین پریان است که توسط توهم اداره می شود و در پوچی حک شده است
[ترجمه ترگمان]The Paramitality the است که توسط hallucination اداره می شود و در the حک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشور پریان (اسم)
fairyland

انگلیسی به انگلیسی

• legendary land of the fairies; magical place
fairyland is the imaginary place where fairies live.
if you describe a place as a fairyland, you mean that it has a delicate beauty.

پیشنهاد کاربران

از ما بهترون
fairyland: سرزمین رویاها
سرزمین پریا. شهر پریا

بپرس