fairground


محوطه ی بازار مکاره، زمین نمایشگاه، ناحیه ای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یا سیرک ونمایشگاه ها می باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) an open, flat space where fairs, carnivals, and exhibitions are held, esp. an area maintained and equipped for this purpose.

جمله های نمونه

1. We thread our way through the fairground.
[ترجمه گوگل]ما از میدان نمایشگاه عبور می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما راهمان را به طرف بازار مکاره تبدیل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a small fairground just by the river, with a carousel, a roller coaster and a Ferris wheel.
[ترجمه گوگل]یک نمایشگاه کوچک درست در کنار رودخانه، با چرخ فلک، ترن هوایی و چرخ و فلک وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک بازار مکاره کوچکی در کنار رودخانه بود، با چرخ و فلک، یک ترن هوایی و یک چرخ و فلک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government has imposed strict safety requirements on fairground rides.
[ترجمه گوگل]دولت الزامات ایمنی سختگیرانه ای را برای سواری در محل نمایشگاه وضع کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت الزامات امنیتی شدیدی را در مورد سواری در زمین بازی اعمال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a range of fairground amusements, including rides, stalls and competitions.
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از تفریحات در محل نمایشگاه، از جمله سواری، غرفه و مسابقات وجود داشت
[ترجمه ترگمان]انواع سرگرمی ها در زمین بازی از جمله سواری، غرفه ها و رقابت ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fairground rides are intended to frighten the life out of you.
[ترجمه گوگل]سواری در زمین نمایشگاهی برای ترساندن زندگی شما در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]سواری Fairground قصد دارد زندگی را از شما بترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I sat mesmerized long after the fairground closed.
[ترجمه گوگل]مدتها بعد از بسته شدن میدان نمایشگاه مسحور نشستم
[ترجمه ترگمان]من ساعت ها بعد از اینکه زمین بازی بسته شد، مسحور و مسحور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That was the summer I worked at the fairground, and met and fell for Lucy.
[ترجمه گوگل]آن تابستانی بود که در نمایشگاه کار می‌کردم و لوسی را دیدم و به او علاقه‌مند شدم
[ترجمه ترگمان]این همان تابستان بود که در بازار کار می کردم و با لوسی ملاقات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There had always been something of the fairground barker about Mr Broadhurst and during this period he enhanced it.
[ترجمه گوگل]همیشه در مورد آقای برودهرست چیزی شبیه به پارسای نمایشگاه وجود داشت و در این دوره او آن را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]همیشه چیزی از the fairground در مورد آقای broadhurst وجود داشت و در طول این مدت او آن را ارتقا داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kaas returned to his final night at the fairground and Kragan to the Inter-Continental.
[ترجمه گوگل]کاس به آخرین شب خود در نمایشگاه و کراگان به اینتر-کانتیننتال بازگشت
[ترجمه ترگمان]Kaas به شب آخر خود در زمین بازی و Kragan به the (Inter)بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'd fight wherever there was a fairground booth near a golf tournament - and that was quite often.
[ترجمه گوگل]هر جا غرفه ای در نزدیکی مسابقات گلف بود می جنگیدم - و این اغلب بود
[ترجمه ترگمان]من در هر جایی که یک غرفه در زمین بازی نزدیک یک تورنمنت گلف وجود داشت مبارزه می کردم - و اغلب این طور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unique exhibits include a model of Crow's Fairground dating from 1956-6
[ترجمه گوگل]نمایشگاه‌های منحصربه‌فرد شامل مدلی از زمین نمایشگاهی Crow است که مربوط به سال‌های 1956-1956 است
[ترجمه ترگمان]نمایش های منحصر به فرد شامل مدلی از Fairground کرو است که از سال ۱۹۵۶ تا ۶ میلادی قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fairground goldfish has been the starting point for many hobbyists.
[ترجمه گوگل]ماهی قرمز میدان نمایشگاه نقطه شروع بسیاری از علاقه مندان بوده است
[ترجمه ترگمان]ماهی قرمز در زمین بازی نقطه شروع بسیاری از دوستداران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A succession of marquees led to the fairground complex, dominated by a great ferris wheel.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از خیمه‌ها به مجتمع نمایشگاهی منتهی می‌شدند که یک چرخ و فلک بزرگ بر آن مسلط بود
[ترجمه ترگمان]توالی of به مجتمع fairground منتهی شد که تحت فرمان یک چرخ بزرگ ferris قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They're gravitating to a large noisy mechanical crudely-lit fairground.
[ترجمه گوگل]آنها به سمت یک مکان نمایشگاه مکانیکی پر سر و صدا با نور خام جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به یک fairground مکانیکی پر سر و صدا تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• area where a fair is held
a fairground is an area of land where a fair is held.

پیشنهاد کاربران

- محل برگزاری جشنواره، خیریه، بازار محله، شهربازی و سایر فعالیت های اجتماعی موقت
fairground ( n ) ( fɛrɡraʊnd ) =an outdoor area where a fair is held
fairground
بازارگاه، محل احداث بازار یا نمایشگاه

بپرس