1. xCast a spellx ( طلسم کردن / جادو کردن )
... [مشاهده متن کامل]
xساحره روی شاهزاده طلسم انداخت. x
2. xBreak the spellx ( طلسم را شکستن / جادو را باطل کردن )
xفقط عشق واقعی می تواند طلسم را بشکند. x
3. xUnder a spellx ( تحت تأثیر جادو / طلسم شده )
xاو تحت تأثیر جادو بود و نمی توانست تکان بخورد. x
4. xMagic spellx ( طلسم جادویی )
xاو یک طلسم جادویی زمزمه کرد تا در را باز کند. x
5. xSpell troublex ( مشکل ساز بودن / دردسر ایجاد کردن )
xرفتار او ممکن است برای تیم مشکل ساز شود. x
6. xSpell disasterx ( فاجعه آفریدن / به فاجعه ختم شدن )
xاین اشتباهات ممکن است به فاجعه برای پروژه منجر شود. x
7. xSpell it outx ( به وضوح توضیح دادن / هجی کردن )
xمتوجه نمی شوم—می توانی برایم واضح توضیح دهی؟x
8. xDry spellx ( دوره خشکسالی / کمبود )
xکشاورزان در دوره طولانی خشکسالی رنج کشیدند. x
9. xCold spellx ( دوره سرما / موج سرما )
xانتظار می رود هفته آینده موج سرما بیاید. x
10. xFainting spellx ( غش کردن / حمله ضعف )
xاو به دلیل خستگی غش کرد. x
بیهوش شدن - بیهوش شدن در حد چند ثانیه یا چند دقیقه بدلیل نرسیدن خون کافی به مغز. واژه پزشکی آن می شود " سنکوپ" و در زبان انگلیسی از واژه passing out هم می توان جای آن استفاده کرد، یعنی عامیانه تر است.