failure rate


نر  خرابی، میزان خرابی

جمله های نمونه

1. There is a high failure rate with this treatment.
[ترجمه گوگل]میزان شکست بالایی در این درمان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نرخ خرابی بالا با این روش درمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's a new technique and the failure rate is quite high.
[ترجمه گوگل]این یک تکنیک جدید است و میزان شکست بسیار بالا است
[ترجمه ترگمان]این یک تکنیک جدید است و نرخ شکست کاملا بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The failure rate is extremely low.
[ترجمه گوگل]میزان شکست بسیار پایین است
[ترجمه ترگمان]نرخ شکست بسیار پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The drug has a high success/failure rate.
[ترجمه گوگل]این دارو میزان موفقیت/شکست بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]این دارو میزان موفقیت یا شکست بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After all, there is a 100 percent marriage failure rate for their generation of the House of Windsor.
[ترجمه گوگل]به هر حال، نرخ شکست ازدواج 100 درصدی برای نسل آنها از خانه ویندزور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، نرخ ازدواج ۱۰۰ درصد برای نسل آن ها از خانواده ویندسور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 47 percent failure rate was caused by driving too fast, inadequate use of mirrors, and poor observation and steering.
[ترجمه گوگل]میزان خرابی 47 درصدی ناشی از رانندگی خیلی سریع، استفاده ناکافی از آینه ها و مشاهده و فرمان ضعیف است
[ترجمه ترگمان]نرخ شکست ۴۷ درصد ناشی از رانندگی بیش از حد سریع، استفاده ناکافی از آینه و مشاهده ضعیف و فرمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because of their high failure rate, small entrepreneurial companies will continue to be volatile places to work.
[ترجمه گوگل]به دلیل نرخ بالای شکست، شرکت‌های کارآفرین کوچک همچنان مکان‌های بی‌ثباتی برای کار خواهند بود
[ترجمه ترگمان]به دلیل نرخ بالای شکست آن ها، شرکت های کوچک کارآفرینی به محل های بی ثبات کار خود ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The failure rate of PTC (Positive Temperature Coefficient) thermistor increases with Curie Point (T_c) of determined PTC material.
[ترجمه گوگل]نرخ شکست ترمیستور PTC (ضریب دمای مثبت) با نقطه کوری (T_c) مواد PTC تعیین‌شده افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نرخ شکست رزیستور PTC (ضریب دمای مثبت)با نقطه کوری (T _ c)از متریال LNA تعیین شده افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Monte Carlo method is used to simulate the failure rate curve of repairable system, the sample method of the component is discussed.
[ترجمه گوگل]روش مونت کارلو برای شبیه سازی منحنی میزان خرابی سیستم قابل تعمیر استفاده می شود، روش نمونه قطعه مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]روش مونت کارلو برای شبیه سازی منحنی های نرخ شکست سیستم repairable مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Assume auditor expects a control procedure failure rate of 0. 5 percent.
[ترجمه گوگل]فرض کنید حسابرس انتظار دارد نرخ شکست روش کنترل 0 5 درصد باشد
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که حسابرس در نرخ خطای ۰ ۵ درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In construction, the high mechanical failure rate delays the time limit for a project and causes the waste of material and manpower.
[ترجمه گوگل]در ساخت و ساز، میزان خرابی مکانیکی بالا محدودیت زمانی پروژه را به تاخیر می اندازد و باعث هدر رفتن مواد و نیروی انسانی می شود
[ترجمه ترگمان]در ساخت، نرخ بالای شکست مکانیکی محدوده زمانی برای یک پروژه را به تاخیر می اندازد و باعث هدر رفتن مواد و نیروی انسانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions Higher failure rate of replacement in incarcerated indirect hernia of infants who are less than 6 months, simultaneously, the complicated operation and sex gland injury are higher.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری میزان شکست بالاتر جایگزینی در فتق غیرمستقیم حبس شده نوزادان زیر 6 ماه به طور همزمان، عمل پیچیده و آسیب غده جنسی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نرخ بالای عدم موفقیت جایگزینی در فتق دیافراگم غیر مستقیم حبس نوزادان که کم تر از ۶ ماه است به طور همزمان، عملیات پیچیده و آسیب غده جنسی بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not only did the higher failure rate directly affect after-service quality but also resulted in the product receiving negative feedback from clients, in addition to influence to sales performance.
[ترجمه گوگل]نه تنها نرخ خرابی بالاتر مستقیماً بر کیفیت خدمات پس از خدمات تأثیر می‌گذارد، بلکه منجر به دریافت بازخورد منفی از مشتریان، علاوه بر تأثیر بر عملکرد فروش، می‌شود
[ترجمه ترگمان]نرخ شکست نه تنها به طور مستقیم بر کیفیت خدمات تاثیر گذاشت بلکه منجر به دریافت بازخورد منفی از مشتریان شد، علاوه بر تاثیر بر عملکرد فروش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The high failure rate of rotocel' reductor could be settled by improving the lubrication system of reductor.
[ترجمه گوگل]نرخ بالای شکست کاهنده روتوسل را می توان با بهبود سیستم روانکاری کاهنده حل و فصل کرد
[ترجمه ترگمان]نرخ بالای شکست of reductor می تواند با بهبود سیستم روغنکاری of حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This course is largely taken by candidates from overseas and there has been a worryingly high failure rate.
[ترجمه گوگل]این دوره عمدتاً توسط داوطلبان خارج از کشور گذرانده می شود و نرخ شکست بسیار نگران کننده ای داشته است
[ترجمه ترگمان]این دوره تا حد زیادی توسط داوطلبان خارج از کشور گرفته می شود و به طور نگران کننده ای نرخ بالایی از شکست وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] نرخ خرابی
[صنعت] نرخ شکست، نرخ خرابی
[ریاضیات] نرخ خرابی، میزان شکست، نرخ شکست

پیشنهاد کاربران

میزان خرابی، سرعت خرابی
تعداد خرابی ( تخمین زده شده ) در واحد زمان
میزان خطا

بپرس