اسم ( noun )
• (1) تعریف: a weakness or shortcoming in a person or thing.
• متضاد: merit, strength, virtue
• مشابه: defect, fault, foible, infirmity, limitation, shortcoming, vice, weakness
• متضاد: merit, strength, virtue
• مشابه: defect, fault, foible, infirmity, limitation, shortcoming, vice, weakness
- His failing, in my opinion, was his inability to listen to the advice of others.
[ترجمه گوگل] به نظر من شکست او ناتوانی او در گوش دادن به توصیه های دیگران بود
[ترجمه ترگمان] به عقیده من، ناتوانی او در گوش دادن به نصیحت دیگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عقیده من، ناتوانی او در گوش دادن به نصیحت دیگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Lack of foresight was one of the company's failings.
[ترجمه گوگل] فقدان آینده نگری یکی از شکست های شرکت بود
[ترجمه ترگمان] فقدان پیش بینی یکی از شکست شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فقدان پیش بینی یکی از شکست شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I may have many failings, but deceitfulness is not one of them.
[ترجمه گوگل] من ممکن است ناکامی های زیادی داشته باشم، اما فریبکاری یکی از آنها نیست
[ترجمه ترگمان] من معایب زیادی دارم، اما deceitfulness یکی از آن ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من معایب زیادی دارم، اما deceitfulness یکی از آن ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an act that fails.
- After numerous failings, she finally found a publisher for her book.
[ترجمه گوگل] پس از ناکامی های متعدد، سرانجام ناشر کتابش را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان] پس از چندین شکست، سرانجام یک ناشر برای کتابش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پس از چندین شکست، سرانجام یک ناشر برای کتابش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف اضافه ( preposition )
مشتقات: failingly (adv.)
مشتقات: failingly (adv.)
• : تعریف: in the absence of, in the non-occurrence of.
- Failing further instructions from headquarters, the captain gave the order to retreat.
[ترجمه گوگل] ناخدا دستور عقب نشینی را در دستورات بعدی ستاد فرماندهی قرار نداد
[ترجمه ترگمان] سروان چون نتوانست از ستاد فرمانده بخواهد دستور عقب نشینی بدهد، فرمان عقب نشینی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سروان چون نتوانست از ستاد فرمانده بخواهد دستور عقب نشینی بدهد، فرمان عقب نشینی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The plan is for an outdoor wedding, but, failing that, the wedding will take place in the house.
[ترجمه گوگل] برنامه برای عروسی در فضای باز است، اما در صورت عدم موفقیت، عروسی در خانه برگزار می شود
[ترجمه ترگمان] این برنامه برای یک عروسی در فضای باز است، اما با شکست آن، عروسی در خانه برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این برنامه برای یک عروسی در فضای باز است، اما با شکست آن، عروسی در خانه برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید