faience


فاینز (نوعی آجر و ظرف سفالین لعاب دار که در اصل در شهر faenza در کشور ایتالیا ساخته می شد)، بدل چینی، لعابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: pottery decorated with highly colored, opaque glazes.

(2) تعریف: a greenish blue color.

جمله های نمونه

1. Recent analyses of the vitreous component of faience found in Kerma.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل های اخیر از جزء زجاجیه فایانس یافت شده در کرما
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل های اخیر جز vitreous در Kerma در Kerma یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Minoan faience artists achieved very high levels of technical ability.
[ترجمه گوگل]هنرمندان فینس مینوی به سطوح بسیار بالایی از توانایی فنی دست یافتند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان Minoan faience به سطوح بسیار بالایی از توانایی فنی دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The so - called faience is porcelain other than celadon and white porcelain, including the blue and white.
[ترجمه گوگل]به اصطلاح فینس چینی غیر از ظروف سلادون و سفید چینی از جمله آبی و سفید است
[ترجمه ترگمان]The که به اصطلاح faience نامیده می شوند، چینی از چینی celadon و سفید، از جمله آبی و سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They used a method called "faience", which is normally used for earthenware .
[ترجمه گوگل]آنها از روشی به نام "فایانس" استفاده می کردند که معمولاً برای ظروف سفالی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها از روشی به نام \"faience\" استفاده کردند که معمولا برای ظروف سفالی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The symbolism of blue-green and faience for creation and rebirth is evident here.
[ترجمه گوگل]نماد سبز آبی و فیانس برای خلقت و تولد دوباره در اینجا مشهود است
[ترجمه ترگمان]در اینجا نماد رنگ آبی - سبز و faience برای ایجاد و تجدید حیات در اینجا مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the precursor of ancient glasses, faience and frit have different chemical compositions and structures from true ancient glasses.
[ترجمه گوگل]به عنوان پیش ساز عینک های باستانی، فیانس و فریت دارای ترکیبات و ساختارهای شیمیایی متفاوت از عینک های باستانی واقعی هستند
[ترجمه ترگمان]به عنوان منادی لیوان های باستانی، faience و frit ترکیبات شیمیایی مختلفی دارند و از عینک قدیمی واقعی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Combined with the published chemical compositions of faience and frit, the method and significance of scientific identification of faience and frit are discussed.
[ترجمه گوگل]در ترکیب با ترکیبات شیمیایی منتشر شده از فینس و فریت، روش و اهمیت شناسایی علمی فیانس و فریت مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]در ترکیب با ترکیبات شیمیایی منتشر شده از faience و frit، روش و اهمیت شناسایی علمی of و frit مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Faience tiles, first made in the early dynasties, were used to decorate the walls of the subterranean chambers of the pyramids.
[ترجمه گوگل]کاشی های فیانس که برای اولین بار در سلسله های اولیه ساخته شد، برای تزئین دیوارهای اتاق های زیرزمینی اهرام استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]کاشی های شطرنجی، که در نخستین سلسله های اولیه ساخته شده بودند، برای تزیین دیواره ای of زیر زمینی اهرام به کار می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hood has suggested that the statue at Knossos may have looked like the snake goddess shown in faience in the Temple Repositories.
[ترجمه گوگل]هود پیشنهاد کرده است که مجسمه کنوسوس ممکن است شبیه الهه مار باشد که با رنگ فیانس در مخازن معبد نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]هود پیشنهاد کرده است که مجسمه ای که در نوسوس به دست آورده ممکن است شبیه به الهه ماری باشد که در faience در مخازن پل نمایش داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The form of the Minoan town house is known from several ivory and faience plaques depicting house elevations.
[ترجمه گوگل]شکل خانه شهری مینوی را از چندین پلاک عاج و فیانس که ارتفاع خانه ها را نشان می دهد، مشخص است
[ترجمه ترگمان]شکل خانه شهری Minoan از چندین صفحه عاج و کاشی ساخته شده در ارتفاعات دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is also one of the earliest examples of the technique of inlaying one colour of faience with another.
[ترجمه گوگل]این نیز یکی از اولین نمونه‌های تکنیک منبت کاری یک رنگ از فایانس با رنگ دیگر است
[ترجمه ترگمان]این نیز یکی از ابتدایی ترین نمونه ها از روش inlaying یک رنگ of با another دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is one of the finest of the many faience shabti found there.
[ترجمه گوگل]این یکی از بهترین شبتی‌های فایانس است که در آنجا یافت می‌شود
[ترجمه ترگمان]این یکی از زیباترین شهرهای many است که در آنجا یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ceramic work of contemporary poetic enrolled in an excellent technical language of traditional inheritance like is the cobalt's blue on faience.
[ترجمه گوگل]اثر سرامیکی شعر معاصر که به زبان فنی عالی با میراث سنتی ثبت شده است، مانند رنگ آبی کبالت بر روی فیانس است
[ترجمه ترگمان]آثار سرامیک معاصر معاصر در یک زبان فنی عالی با میراث سنتی که مانند لاجوردی آبی لاجوردی است، ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The key point is that the center of the hook tray for caps and dresses is provided with a rolling bearing which can be used for fixing various faience or sculpture handicrafts.
[ترجمه گوگل]نکته کلیدی این است که مرکز سینی قلاب برای کلاه ها و لباس ها دارای یک بلبرینگ است که می تواند برای تثبیت انواع صنایع دستی فیانس یا مجسمه سازی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نکته کلیدی این است که مرکز سینی قلاب برای کلاه ها و لباس ها با یک حامل غلتان مجهز شده است که می تواند برای تعمیر صنایع دستی faience یا مجسمه سازی مختلف مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] بدل چینی

انگلیسی به انگلیسی

• type of colorfully decorated pottery

پیشنهاد کاربران

بپرس