Fagged out /ˌf�ɡd ˈaʊt/ – meaning: to become or cause to become exhausted by hard toil or work; tired and bored.
خسته؛ متلاشی؛ آش و لاش؛ داغون؛ کسل؛ بی حوصله؛ نابود ( از نظر خستگی ) ؛ از پا افتاده
... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇
The little John is all fagged out with that walk; let's take the bus.
جان کوچولو با این راه رفتن از پا افتاده. بیا سوار اتوبوس بشیم.
Example 2: 👇
He cycled all day long, till he was fagged out.
تمام روز دوچرخه سواری کرد تا اینکه کاملا آش و لاش شد.
Example 3: 👇
Afraid that they would be fagged out, I suggested they sit down for a rest.
از ترس اینکه مبادا خسته و کوفته شده باشند، به آنها پیشنهاد کردم برای استراحت بنشینند.
Example 4: 👇
After ten minutes of his conversation I feel quite fagged out.
بعد از ده دقیقه مکالمه با او احساس می کنم کاملاً کسل شدم.
Example 5: 👇
ARCHIE: Mick? Oh, he can bed down here with me.
PHOEBE: Yes, I expect he’ll be fagged out, poor kid. Oh, well, he won’t be long now.
The Entertainer - a play by John Osborne
آرچی: میک؟ اوه، اون میتونه اینجا با من بخوابه.
فیبی: آره، من انتظار دارم که اون درب و داغون باشه، بچه بیچاره. اوه، خوب، خیلی طول نمی کشه که از هوش بره ( خوابش ببره )
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #سرگرمی ساز، # اثر جان آزبرن
خسته؛ متلاشی؛ آش و لاش؛ داغون؛ کسل؛ بی حوصله؛ نابود ( از نظر خستگی ) ؛ از پا افتاده
... [مشاهده متن کامل]
جان کوچولو با این راه رفتن از پا افتاده. بیا سوار اتوبوس بشیم.
تمام روز دوچرخه سواری کرد تا اینکه کاملا آش و لاش شد.
از ترس اینکه مبادا خسته و کوفته شده باشند، به آنها پیشنهاد کردم برای استراحت بنشینند.
بعد از ده دقیقه مکالمه با او احساس می کنم کاملاً کسل شدم.
آرچی: میک؟ اوه، اون میتونه اینجا با من بخوابه.
فیبی: آره، من انتظار دارم که اون درب و داغون باشه، بچه بیچاره. اوه، خوب، خیلی طول نمی کشه که از هوش بره ( خوابش ببره )
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #سرگرمی ساز، # اثر جان آزبرن
خسته و کوفته
لهِ له
خُرد و خسته
لهِ له
خُرد و خسته