faddish

/ˈfædɪʃ//ˈfædɪʃ/

معنی: پیرو مد زودگذر
معانی دیگر: وابسته به رسم زودگذر (یا باب روز)، ناپاوار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: relating to or having the nature of a passing fashion or craze.

- He jogs daily, while she tries every faddish workout program.
[ترجمه گوگل] او هر روز دویدن می دود، در حالی که او هر برنامه تمرینی مد روز را امتحان می کند
[ترجمه ترگمان] او هر روز jogs می کند، در حالی که او هر برنامه ورزشی faddish را امتحان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It made no pretence of catering to faddish tastes like vegetarianism or high fibre diets.
[ترجمه گوگل]هیچ تظاهر به پذیرایی از مزه های مد روز مانند گیاهخواری یا رژیم های غذایی با فیبر بالا نداشت
[ترجمه ترگمان]این کار باعث نشد که غذا خوردن با مزه مزه مانند گیاهخواری و یا رژیم غذایی با فیبر بالا فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We ate at a faddish new restaurant.
[ترجمه گوگل]ما در یک رستوران شیک و جدید غذا خوردیم
[ترجمه ترگمان] توی رستوران \"faddish\" غذا خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Collectibles" are faddish. They come and go. When everyone knows it's a "collectible, " the game is over.
[ترجمه گوگل]"کلکسیونی ها" مد روز هستند می آیند و می روند وقتی همه می دانند که این یک "کلکسیونی" است، بازی تمام شده است
[ترجمه ترگمان]\" \"faddish\" هستند می آیند و می روند زمانی که همه می دانند این یک \"مجموعه\" است، بازی تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Faddish community interior communicates a tool to be able to make its sufficient inside community develop its good friend to encircle.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی جامعه فدیش با ابزاری ارتباط برقرار می کند تا بتواند جامعه درونی کافی خود را توسعه دهد تا دوست خوب خود را محاصره کند
[ترجمه ترگمان]فضای داخلی جامعه ابزاری را به شما نشان می دهد که قادر به ایجاد کافی در جامعه برای توسعه دوست خوب خود برای احاطه کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yiwu FADDISH Jewelry Co., Ltd was set up in 199 belongs to the comprehensive enterprise integrated jewelry development, production and sale as a whole.
[ترجمه گوگل]Yiwu FADDISH جواهرات شرکت با مسئولیت محدود در سال 199 راه اندازی شد متعلق به شرکت جامع توسعه، تولید و فروش جواهرات یکپارچه است
[ترجمه ترگمان]شرکت جواهر faddish faddish با مسئولیت محدود در ۱۹۹ مجموعه شرکت جامع توسعه جواهرات، تولید و فروش به عنوان یک کل شرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then, bring a puerpera natural warmth "guide happy childbirth law "faddish left.
[ترجمه گوگل]سپس، گرمای طبیعی پس از زایمان را "راهنمای قانون زایمان مبارک" فدیش چپ
[ترجمه ترگمان]سپس، یک \"گرمی طبیعی\" را به عنوان \"قانون زایمان شاد\" به سمت چپ هدایت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dial get online to say, begin since thenceforth faddish.
[ترجمه گوگل]شماره گیری آنلاین شدن برای گفتن، شروع از آن پس مد روز
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد \"شماره گیری\" به طور آنلاین آغاز به کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Due to the faddish value is excessively pursued in the faddy society, it has brought strict eco-problems and social problems.
[ترجمه گوگل]با توجه به ارزش مد روز که در جامعه مد روز بیش از حد دنبال می شود، مشکلات شدید زیست محیطی و مشکلات اجتماعی را به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزش faddish در جامعه faddy بیش از حد تحت تعقیب است، مشکلات شدید زیست محیطی و مشکلات اجتماعی را به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once faddish temporarily, up to now wide still those who be popularity " law of high protein, low carbohydrate reducing weight ", go to ever was warned by medical bound.
[ترجمه گوگل]زمانی که مد روز به طور موقت، تا به حال گسترده هنوز هم کسانی که محبوبیت "قانون پروتئین بالا، کربوهیدرات کم کاهش وزن"، رفتن به همیشه توسط پزشکی محدود هشدار داده شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که به طور موقت faddish، تا کنون هنوز هم کسانی که \"قانون پروتئین بالا، کاهش وزن کم کربوهیدرات\" را مورد توجه قرار می دهند، به هیچ وجه مورد هشدار پزشکی قرار نگرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Faddish dedicated, innovation, in movie and TV this one gets ready on obtain a breakthrough.
[ترجمه گوگل]فدیش اختصاص داده شده، نوآوری، در فیلم و تلویزیون این یکی برای دستیابی به موفقیت آماده می شود
[ترجمه ترگمان]faddish اختصاصی، نوآوری، در فیلم و تلویزیون این یکی برای دستیابی به یک پیشرفت آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take advantage of an opportunity and be and strategic lead is faddish and consistent style actually.
[ترجمه گوگل]از یک فرصت استفاده کنید و باشید و رهبری استراتژیک در واقع یک سبک مد روز و ثابت است
[ترجمه ترگمان]از یک فرصت استفاده کنید و رهبری استراتژیک را در واقع سبک و سازگار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was an original pioneer into the dark frontier of chaos before it gelled into a scientific theory and faddish field of study.
[ترجمه گوگل]او پیشگام اصلی در مرز تاریک هرج و مرج بود قبل از اینکه به یک نظریه علمی و زمینه مطالعاتی شیک تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه به یک نظریه علمی و زمینه مطالعاتی تبدیل شود، یک پیشگام اصلی در مرز تاریک هرج و مرج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One hopes that whoever wins next week will quickly dismiss all this faddish declinism.
[ترجمه گوگل]انسان امیدوار است که هرکسی که هفته آینده برنده شود، به سرعت تمام این انحطاط های شیک را رد کند
[ترجمه ترگمان]یک امید وجود دارد که هر کسی که هفته آینده برنده شود، به سرعت تمام این declinism faddish را رد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The labial form of Oriental is full and thick, suit the lipstick of bright red color more, korea, Japan has begun faddish .
[ترجمه گوگل]فرم لبی شرقی پر و ضخیم است، بیشتر به رژ لب رنگ قرمز روشن می‌آید، کره، ژاپن مد شدن را آغاز کرده است
[ترجمه ترگمان]فرم labial شرقی پر و ضخیم است، با رژلب قرمز روشن بیشتر، کره، ژاپن faddish را شروع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیرو مد زودگذر (صفت)
faddish

انگلیسی به انگلیسی

• trendy, of a passing fashion, of a fad

پیشنهاد کاربران

بپرس