• : تعریف: one employed to do a wide variety of tasks.
جمله های نمونه
1. I became her assistant and general factotum.
[ترجمه محبوب] من دستیار و همه کاره او شدم
|
[ترجمه گوگل]من دستیار و فاکتوتوم عمومی او شدم [ترجمه ترگمان]من دستیار اون و ژنرال factotum شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was a general factotum at the restaurant - washing dishes, cleaning the floors and polishing the furniture.
[ترجمه گوگل]او یک فکتوتوم عمومی در رستوران بود - ظرف ها را می شست، کف ها را تمیز می کرد و مبلمان را جلا می داد [ترجمه ترگمان]او یک factotum عمومی در غذاهای رستوران، تمیز کردن زمین و تمیز کردن مبلمان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was Dersingham's factotum, if you get me.
[ترجمه گوگل]اگر متوجه شدید او فکتوتوم درسینگهام بود [ترجمه ترگمان]اگه منو گیر بیاری اون آدم همه کاره was [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We need a factotum to take care of the workshop.
[ترجمه گوگل]به یک فکتوتوم جهت رسیدگی به کارگاه نیازمندیم [ترجمه ترگمان]ما یه نفر رو لازم داریم که از کارگاه مراقبت کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Factotum initial: An initial letter surrounded by ornamentation, and can thus be variously patterned to match the content of the text.
[ترجمه گوگل]Factotum حرف اول: یک حرف اولیه که با تزئینات احاطه شده است، و بنابراین می تواند به شکل های مختلفی برای مطابقت با محتوای متن الگوبرداری شود [ترجمه ترگمان]factotum اولیه: یک حرف اولیه که توسط زیور آلات احاطه شده است و می تواند به طرق مختلف الگوی متفاوتی برای مطابقت با محتوای متن داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. If you wanted to be nice about it, you would call him a factotum.
[ترجمه گوگل]اگر می خواستی در این مورد خوب رفتار کنی، او را یک فکتوتوم خطاب می کردی [ترجمه ترگمان]اگر می خواستید در این مورد خوب صحبت کنید، شما او را یک آدم همه کاره صدا می کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• employee with many different duties a factotum is a servant who is employed to do a wide variety of jobs for someone; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A person with many responsibilities; generalist 🛠️ 🔍 مترادف: Handyman ✅ مثال: As a factotum, she handled everything from bookkeeping to customer service at the small business.
A factotum is a person who performs a variety of tasks and has a wide range of skills. The term is often used to refer to someone who is capable of handling different responsibilities and assisting in various capacities. ... [مشاهده متن کامل]
فردی که وظایف مختلفی را انجام می دهد و دارای طیف گسترده ای از مهارت ها است. این اصطلاح اغلب برای اشاره به شخصی استفاده می شود که قادر به انجام مسئولیت های مختلف و کمک در عملکردهای مختلف است. همه فن حریف *************************************************************************************************** مثال؛ For instance, a manager might say, “Our factotum can handle everything from scheduling to budgeting. ” In a small business, a factotum might be responsible for customer service, bookkeeping, and general maintenance. A colleague might describe a versatile coworker as a “factotum who can handle any task. ”
کسی که در اداره ای همه نوع کار انجام می دهد. مستخدم همه کاره an employee or a handyman who does all kinds of work. his factotums covered up the damage, and urged some to silence