factitious

/fækˈtɪʃəs//fækˈtɪʃəs/

معنی: مصنوعی، ساختگی، صوری، دروغی، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر طبیعی
معانی دیگر: ناراستین، کاذب، دروغین، غیرواقعی، تصنعی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: factitiously (adv.), factitiousness (n.)
• : تعریف: not natural or genuine; artificial.
متضاد: natural

جمله های نمونه

1. factitious needs created by advertising
نیازهای کاذب که از راه آگهی های تجارتی ایجاد می شوند.

2. He has invented a wholly factitious story about his past.
[ترجمه گوگل]او داستانی کاملا ساختگی درباره گذشته خود اختراع کرده است
[ترجمه ترگمان]داستان دروغی کاملا ساختگی در مورد گذشته او اختراع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The outcry was, to a certain extent, factitious.
[ترجمه گوگل]این فریاد تا حدی ساختگی بود
[ترجمه ترگمان]این فریاد تا اندازه ای ساختگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Factitious what should be always used forget go explaining sadness?
[ترجمه گوگل]ساختگی چه چیزی باید همیشه استفاده شود فراموش کنید رفتن به توضیح غم؟
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه باید فراموش کنم که غم و اندوه را از یاد ببرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Factitious what be fed up with with like these two kinds of moods that?
[ترجمه گوگل]ساختگی از چه با این دو نوع خلق و خوی که؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی با این دو نوع حالت روحی تغذیه می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Factitious what is occasionally is affection respect late blunt?
[ترجمه گوگل]ساختگی است که گاهی اوقات محبت احترام دیر صریح است؟
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی گاهی اوقات علاقه و علاقه شدید نسبت به رک و صریح است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Factitious what can feel tiredly occasionally?
[ترجمه گوگل]ساختگی چه چیزی می تواند گاهی اوقات احساس خستگی کند؟
[ترجمه ترگمان]factitious چی می تونه با خستگی احساس کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When factitious what has is the meeting special brokenhearted?
[ترجمه گوگل]هنگامی که ساختگی چه چیزی است جلسه خاص دلشکسته است؟
[ترجمه ترگمان]زمانی که factitious چه چیزی با دلی خاص ملاقات دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Factitious what should have sad joyance, who can tell me!
[ترجمه گوگل]ساختگی چه باید شادی غم انگیز داشته باشد، چه کسی می تواند به من بگوید!
[ترجمه ترگمان]پس چه چیزی را باید به من بگوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Factitious what has so much vexed thing? How is ability happy?
[ترجمه گوگل]ساختگی چه چیزی اینقدر آزاردهنده است؟ چگونه توانایی خوشحال است؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی این قدر ناراحت است؟ چطور می تونه خوشحال باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Extensive advertising can cause a factitious demand for an article.
[ترجمه گوگل]تبلیغات گسترده می تواند باعث تقاضای ساختگی برای یک مقاله شود
[ترجمه ترگمان]تبلیغات گسترده می تواند باعث افزایش تقاضا برای یک مقاله شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Female factitious what produces excitement more easily after menstruation to sexual love?
[ترجمه گوگل]زن ساختگی چه چیزی بعد از قاعدگی باعث ایجاد هیجان راحت تر به عشق جنسی می شود؟
[ترجمه ترگمان]پس از قاعدگی یا عشق به سکس، factitious زن چه هیجانی به بار می آورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Factitious what is met birth? Why is there macrobian medicine on the world?
[ترجمه گوگل]ساختگی چیست تولد ملاقات کرد؟ چرا داروی ماکروبی در جهان وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]این چه چیزی است که در دنیا دیده می شود؟ چرا در این دنیا دارو وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Factitious what always wants to bring vexation on self, how should do?
[ترجمه گوگل]ساختگی چیزی که همیشه می‌خواهد آزار خود را به همراه بیاورد، چگونه باید انجام داد؟
[ترجمه ترگمان]factitious که همیشه دلش می خواهد از خودش ناراحت شود، چه باید کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Among these reasons, political and factitious ones are the most important.
[ترجمه گوگل]در میان این دلایل، دلایل سیاسی و ساختگی از همه مهمتر است
[ترجمه ترگمان]از جمله این دلایل، مسائل سیاسی و سیاسی از همه مهم تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصنوعی (صفت)
accrete, artificial, false, sophisticated, dummy, feigned, artful, forged, made-up, factitious, factitive, postiche, nonrepresentational

ساختگی (صفت)
artificial, false, dummy, bogus, make-believe, fictitious, apocryphal, fictional, phony, phoney, made-up, fictive, factitious, factitive

صوری (صفت)
exterior, formal, simulated, superficial, ostensible, nominal, simulative, factitious, factitive

دروغی (صفت)
sham, factitious, factitive

وانمود کننده (صفت)
factitious, factitive

بهانه کننده (صفت)
factitious, factitive

غیر طبیعی (صفت)
preposterous, sophisticated, uncanny, supernatural, factitious, factitive, unnatural, subnormal, preternatural

انگلیسی به انگلیسی

• not natural, not genuine, false, artificial
factitious means artificial, as opposed to natural or genuine; a formal word.

پیشنهاد کاربران

not genuine or natural. Often implies deceit or fraud.
✍️ واقعی یا طبیعی نیست. اغلب به فریب یا تقلب اشاره دارد.
✍️✍️واژه "factitious" به طور کلی به مواردی اشاره دارد که واقعیت ندارند و اغلب با تقلب و فریب همراه هستند. این بار معنایی منفی می تواند در زمینه های مختلف از جمله پزشکی، روان شناسی و رسانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف: Fabricated, false, counterfeit, sham.
👇مثال؛
1 - The doctor's research was criticized for relying on factitious data.
2 - The journalist exposed the story as factitious, revealing the lies behind the facade.
3 - Her factitious claims about her experiences raised suspicions among her peers.

من با وجود اینکه توضیح آقایان میر کریمی و پور محمد را لایک مثبت کردم ، با آنها زیاد موافق نیستم.
Factitious بار مفهومی خیلی بدی دارد. یعنی دروغین.
نمیدانم چرا آنرا هم ارز با Artificial گفته اند که بار مفهومی موجهی دارد و یعنی مصنوعی مثل Artificial Intelligencs هوش مصنوعی .
...
[مشاهده متن کامل]

اگر کامنت مرا می خوانند، با مثال توضیح دهند یا اصلاح کنند.

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Not genuine; artificially created; artificial 🎭
🔍 مترادف: False
✅ مثال: The factitious tears in the drama were a poor attempt to evoke sympathy from the audience.
ساختگی ، مصنوعی
میشه CREATED BY HUMAN ( ساخته بشر )
مترادفش میشه ARTIFICIAL

بپرس