factious

/ˈfækʃəs//ˈfækʃəs/

معنی: نفاق افکن
معانی دیگر: دو دستگی انگیز، چند دستگی انگیز، نفاق انگیز، تفرقه انگیز، ستیزه انگیز، ستیزه جوی، دعوایی، اهل دسته بندی (باند بازی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: factiously (adv.), factiousness (n.)
(1) تعریف: inclined toward or promoting faction; divisive or dissentious.
مترادف: divisive
متضاد: cooperative, harmonious
مشابه: contentious, discordant, disputatious, dissentient, quarrelsome, schismatic

(2) تعریف: pertaining to or arising from faction.
مشابه: controversial, discordant, divisive, schismatic

جمله های نمونه

1. And the main reason was that reactionary and factious opposition led the Government to seek and obtain an immediate dissolution of Parliament.
[ترجمه گوگل]و دلیل اصلی این بود که مخالفت های ارتجاعی و جناحی باعث شد تا دولت به دنبال انحلال فوری مجلس باشد
[ترجمه ترگمان]و دلیل اصلی این بود که مخالفان ارتجاعی و factious دولت را مجبور کردند تا به دنبال انحلال فوری پارلمان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These meetings ought not to be sanctuaries for factious and flagitious fellows.
[ترجمه گوگل]این جلسات نباید پناهگاهی برای همنوعان جنایتکار و بدبین باشد
[ترجمه ترگمان]این ملاقات ها نباید جای شکرش باقی باشد که می توانند مخصوص خودشان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fabvier was factious ; Bavoux was revolutionary.
[ترجمه گوگل]فابویر واقعی بود باووکس انقلابی بود
[ترجمه ترگمان]فاب ویه فتنه انگیز بود و Bavoux انقلابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many of the old puritan colonists retained their factious temperaments in the New World.
[ترجمه گوگل]بسیاری از استعمارگران قدیمی پیوریتن خلق و خوی ساختگی خود را در دنیای جدید حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از استعمارگران قدیم خوی factious خود را در دنیای جدید حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many of the old puritan colonist retain their factious temperament in the new world.
[ترجمه گوگل]بسیاری از استعمارگران قدیمی پیوریتن خلق و خوی ساختگی خود را در دنیای جدید حفظ می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the قدیمی puritan مزاج factious را در دنیای جدید حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are not practical instruments of warfare, though they genuinely reflect the factious bellicose tendencies of their builders.
[ترجمه گوگل]آنها ابزار عملی جنگ نیستند، اگرچه واقعاً تمایلات جنگ طلبانه سازندگان خود را منعکس می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ابزار عملی جنگ نیستند، هر چند که آن ها در اصل منعکس کننده تمایلات نوپای factious هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "They told us there would be barriers up, but there is more protection here than Fairfield in Factious Diseases Hospital, " he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «آنها به ما گفتند که موانعی وجود خواهد داشت، اما در اینجا محافظت بیشتری نسبت به فیرفیلد در بیمارستان بیماری‌های ساختگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" آن ها به ما گفتند که موانعی بر سر راه وجود دارد، اما در اینجا حفاظت بیشتری نسبت به Fairfield در بیمارستان بیماری های factious وجود دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Javert addressed the porter in a tone befitting the government, and the presence of the porter of a factious person.
[ترجمه گوگل]ژاور با لحنی که در خور دولت بود و حضور دربان یک فرد فاضل خطاب به دربان کرد
[ترجمه ترگمان]ژاور دربان را با لحنی که شایسته دولت بود مخاطب قرار داد و حضور دربان یک قراول خانه را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفاق افکن (صفت)
disruptive, factious

انگلیسی به انگلیسی

• tending to form factions, dissentious; of or pertaining to factions

پیشنهاد کاربران

بپرس