face one’s demons

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
روبرو شدن با شیاطین درون / مواجهه با ترس ها و زخم های روانی / مقابله با گذشته ی تاریک یا احساسات سرکوب شده
در زبان محاوره ای:
با خودش درگیر شد، با ترس هاش روبرو شد، با گذشته ش تسویه حساب کرد، با دردهاش جنگید
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( روان شناختی – احساسی ) :
مواجهه با بخش های تاریک، دردناک یا سرکوب شده ی ذهن و روان—مثل ترس ها، احساس گناه، خاطرات آسیب زا یا اعتیاد
مثال: He finally faced his demons and went to therapy.
بالاخره با شیاطین درونش روبرو شد و رفت سراغ درمان.
2. ( دراماتیک – داستانی ) :
در روایت های داستانی یا سینمایی، اشاره به لحظه ی بحرانی که شخصیت باید با گذشته ی تاریک یا درون آشفته اش مقابله کنه
مثال: The hero must face his demons before saving others.
قهرمان باید قبل از نجات دیگران با شیاطین درونش روبرو بشه.
3. ( اخلاقی – معنوی ) :
در برخی متون معنوی یا اخلاقی، اشاره به مبارزه ی درونی با وسوسه ها، ضعف ها یا گناهان
مثال: She prayed to find strength to face her demons.
دعا کرد تا بتونه با شیاطین درونش مقابله کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
confront one’s fears – battle inner darkness – deal with trauma – wrestle with guilt – overcome emotional pain
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی:
در انگلیسی، این اصطلاح بار احساسی و دراماتیک قوی داره—اغلب در زمینه ی درمان، اعتیاد، یا تحول شخصیتی استفاده می شه.
در روایت های سینمایی یا ادبی، این اصطلاح اغلب نقطه ی عطف شخصیت پردازی محسوب می شه.