futurism

/ˈfjuːt͡ʃəˌrɪzəm//ˈfjuːt͡ʃərɪzəm/

معنی: اینده گرایی، عقیده به اخرت
معانی دیگر: (جنبشی که توسط نقاشان ایتالیایی کمی پیش از جنگ جهانی اول در مخالفت با سنت گرایی هنری آغاز شد) آینده گرایی، فوتوریسم، اعتقاد بوقوع پیشگویی های کتاب مقدس، خیال پرستی utopianism

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: futurist (n.)
• : تعریف: (sometimes cap.) a theory of art and life that predicts a society of increased mechanization, power, speed, and alienation.

جمله های نمونه

1. The result is that any notion of musical futurism has fallen into abeyance.
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که هر تصوری از آینده نگری موسیقایی از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که هر گونه اندیشه of در موسیقی به حال تعلیق درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In 1911 Marinetti, the literary founder of Futurism, helped organize an exhibition of the Bragaglia brothers' photographs in Rome.
[ترجمه گوگل]در سال 1911، مارینتی، بنیانگذار ادبی فوتوریسم، به سازماندهی نمایشگاهی از عکس های برادران براگاگلیا در رم کمک کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۱ Marinetti،، بنیانگذار ادبی of، به سازمان دهی نمایشگاهی از برادران Bragaglia در رم کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Futurism Effects of parallax have influenced the work of many twentieth century artists.
[ترجمه گوگل]آینده پژوهی اثرات اختلاف منظر بر آثار بسیاری از هنرمندان قرن بیستم تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]آثار اختلاف منظر اختلاف منظر بر کار بسیاری از هنرمندان قرن بیستم تاثیر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Morris aimed for a balance of futurism and nostalgia.
[ترجمه گوگل]هدف موریس ایجاد تعادل بین آینده نگری و نوستالژی بود
[ترجمه ترگمان]موریس به دنبال تعادل futurism و nostalgia بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The influences of Cubism, Futurism and Dada are evident in such work.
[ترجمه گوگل]تأثیرات کوبیسم، فوتوریسم و ​​دادا در چنین آثاری مشهود است
[ترجمه ترگمان]تاثیرات of، futurism و Dada در چنین کاری مشهود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Impressionism begat post-impressionism, which begat cubism, which sired futurism, expressionism and all manner of errant abstractions.
[ترجمه گوگل]امپرسیونیسم، پست امپرسیونیسم را آغاز کرد، که کوبیسم را به وجود آورد، آینده‌گرایی، اکسپرسیونیسم و ​​انواع انتزاعات نادرست را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان]Impressionism، post و impressionism وجود دارد که cubism را به وجود می آورد که sired، expressionism و همه نوع of را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yes, there are traces of futurism in some of this and early warnings for companies too.
[ترجمه گوگل]بله، در برخی از این موارد رگه هایی از آینده نگری و همچنین هشدارهای اولیه برای شرکت ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بله، نشانه هایی از futurism در برخی از این و هشدارهای اولیه برای شرکت ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Futurism, an early twentieth-century movement in art, rejected all traditions and attempted to glorify contemporary life by emphasizing the machine and motion.
[ترجمه گوگل]فوتوریسم، جنبشی در اوایل قرن بیستم در هنر، همه سنت‌ها را رد کرد و با تأکید بر ماشین و حرکت تلاش کرد تا زندگی معاصر را تجلیل کند
[ترجمه ترگمان]futurism، یک جنبش قرن بیستم در هنر، تمام سنت ها و تلاش برای تجلیل از زندگی معاصر را با تاکید بر ماشین و حرکت رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is an excellent example of futurism is not far from the reality that one day could reduce the risk of accidents, while a unique feeling of flying.
[ترجمه گوگل]این یک نمونه عالی از آینده نگری است که دور از واقعیت نیست که یک روز می تواند خطر تصادفات را کاهش دهد، در حالی که احساس منحصر به فرد پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]این یک مثال عالی از futurism است که دور از واقعیت نیست که یک روز می تواند خطر تصادف را کاهش دهد، در حالی که احساس منحصر به فرد در پرواز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Futurism rejected all traditions and attempted to glorify contemporary life by emphasizing the machine and motion.
[ترجمه گوگل]آینده پژوهی تمام سنت ها را رد کرد و سعی کرد با تأکید بر ماشین و حرکت زندگی معاصر را تجلیل کند
[ترجمه ترگمان]futurism تمام سنت ها را رد کرد و تلاش کرد با تاکید بر ماشین و حرکت زندگی معاصر را تجلیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Futurism. rejected all traditions and attempted to glorify contemporary life by emphasizing the machine and motion. an early twentieth-century movement in art.
[ترجمه گوگل]آینده پژوهی تمام سنت ها را رد کرد و با تأکید بر ماشین و حرکت سعی در تجلیل زندگی معاصر داشت جنبش اوایل قرن بیستم در هنر
[ترجمه ترگمان]futurism با تاکید بر ماشین و حرکت، تمام سنت ها و تلاش برای تجلیل از زندگی معاصر را رد کرد یک جنبش قرن بیستم در هنر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inspiration from avantgarde movements like Futurism and Op Art. Speed, dynamism, visual sense of velocity.
[ترجمه گوگل]الهام از جنبش های آوانگارد مانند فوتوریسم و ​​اپ آرت سرعت، پویایی، حس بصری سرعت
[ترجمه ترگمان]از حرکات avantgarde مانند futurism و آرت Op الهام گرفته شده است سرعت، پویایی، حس بینایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Futurism favors the bold: Look decades ahead, as George Orwell did in 1984 and Arthur C. Clarke in 200 and critics will forgive your inaccuracies.
[ترجمه گوگل]آینده پژوهی طرفدار جسوران است: به دهه های آینده نگاه کنید، همانطور که جورج اورول در سال 1984 و آرتور سی کلارک در سال 200 انجام دادند و منتقدان نادرستی شما را خواهند بخشید
[ترجمه ترگمان]futurism افراد جسور را دوست دارند: دهه های پیش رو، همانطور که جورج اورول در ۱۹۸۴ و آرتور سی این کار را کرد کلارک در ۲۰۰ و منتقدان inaccuracies شما را خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Futurism was the greatest Italian avantgarde and had a wide influence all over the world.
[ترجمه گوگل]آینده پژوهی بزرگترین آوانگارد ایتالیایی بود و نفوذ گسترده ای در سراسر جهان داشت
[ترجمه ترگمان]futurism بزرگ ترین avantgarde ایتالیایی بود و نفوذ زیادی در سراسر جهان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Futurism is an Italian avantgarde movement as well as cubism and surrealism is French.
[ترجمه گوگل]فوتوریسم یک جنبش آوانگارد ایتالیایی است و همچنین کوبیسم و ​​سوررئالیسم فرانسوی است
[ترجمه ترگمان]futurism یک جنبش avantgarde ایتالیایی و well و surrealism فرانسوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اینده گرایی (اسم)
futurism

عقیده به اخرت (اسم)
futurism

انگلیسی به انگلیسی

• modern art movement characterized by the attempt to depict motion by means of cubist forms (originated in italy in the early 1900's)

پیشنهاد کاربران

futurism: فوتوریسم، آینده نگری
futurism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: آینده‏گرایی
تعریف: [آینده پژوهی و آینده نگری] جنبشی فکری که بر اهمیت اندیشیدن عالمانه و بخردانه دربارۀ آینده تأکید می ورزد|||[هنرهای تجسمی] جنبشی هنری که در فاصلۀ دو جنگ جهانی به وسیلۀ چند نقاش ایتالیایی در فرانسه به وجود آمد و هدف آن ایجاد مراحل مختلف حرکت در یک اثر هنری بود
...
[مشاهده متن کامل]

آینده گرایی
این واژه توسط Filippo Tommaso Marinetti در سال 1909 استفاده شد. این کلمه از یک اسم و یک پسوند ساخته شده است. future ism. که future در زبان سانسکریت ( भावयति ( bhavati به معنی ( شدن، به وقوع پیوستن ) می باشد. در زبان یونانی φύσις ( پیسیس ) به معنی رشد کردن است.
پسوند ism از پسوند یونانی isma می آید که خود نیز از پسوند هندی اروپایی پیشین idy�ti - می آید که امروزه در زبان انگلیسی ise یا ize می باشد.

بپرس