1. he fought against pagans
او با کافران جنگید.
2. he fought his way to the presidency
او با تلاش مداوم به ریاست جمهوری رسید.
3. he fought in two elections
او در دو انتخابات مبارزه کرد.
4. he fought with an officer one grade his junior
او با افسری که یک درجه (از او) پایینتر بود دعوا کرد.
5. she fought fiercely for her honor and life
او بشدت از ناموس و جان خود دفاع کرد.
6. they fought bravely and harvested everlasting fame
آنان با دلیری جنگیدند و شهرت جاودانی به دست آوردند.
7. they fought only for booty and loot
آنها فقط بهخاطر غارت و چپاول میجنگیدند.
8. they fought over their father's legacy
سر ارث پدرشان با هم جنگشان شد.
9. they fought together in the war
طی جنگ در کنار همدیگر جنگیدند.
10. we fought off repeated enemy attack
ما آفندهای مکرر دشمن را پس زدیم.
11. both boxers fought well
هر دو مشتباز خوب جنگیدند.
12. her parents fought constantly
پدر و مادرش دایما با هم مشاجره می کردند.
...