formalism

/ˈfɔːrməˌlɪzəm//ˈfɔːməlɪzəm/

معنی: فرمالیته اداری
معانی دیگر: (به ویژه در هنر ـ تاکید روی ظواهر) دیس گرایی، صورت گرایی، رعایت ایین واداب ظاهری یارسمی، ظاهرپرستی دردین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: formalistic (adj.), formalistically (adv.), formalist (n.)
• : تعریف: rigorous adherence to or observance of traditional forms, as in religious practice or artistic expression.

جمله های نمونه

1. The defence of formalism is always that it serves to control an excess of feeling.
[ترجمه مژده] در دفاع از فرمالیسم باید گفت که در خدمت کنترل احساسات بیش از حد است.
|
[ترجمه گوگل]دفاع از فرمالیسم همیشه این است که در خدمت کنترل بیش از حد احساس است
[ترجمه ترگمان]دفاع از فرمالیسم همیشه این است که برای کنترل بیش از حد احساسات عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mathematical truth is something that goes beyond mere formalism.
[ترجمه گوگل]حقیقت ریاضی چیزی است که فراتر از فرمالیسم صرف است
[ترجمه ترگمان]حقیقت ریاضی چیزی است که فراتر از فرمول بندی صرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It can be argued that formalism is fundamentally irreconcilable with other readings-especially, in this instance, psychoanalytical readings.
[ترجمه گوگل]می توان استدلال کرد که فرمالیسم اساساً با قرائت های دیگر - به ویژه، در این مثال، خوانش های روانکاوانه- سازگاری ندارد
[ترجمه ترگمان]می توان استدلال کرد که فرمالیسم به طور بنیادی با دیگر خوانش ها منافات دارد - به خصوص در این مورد، psychoanalytical خوانش را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The formalism of quantum mechanics makes no distinction, in this respect, between single particles and complicated systems of many particles.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم مکانیک کوانتومی، از این نظر، بین ذرات منفرد و سیستم‌های پیچیده بسیاری از ذرات تمایزی قائل نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]فرمول بندی مکانیک کوانتومی در این زمینه، بین ذرات تک و سیستم های پیچیده بسیاری از ذرات، هیچ تمایزی قایل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Remember that elsewhere our formalism contains complex numbers.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که در جاهای دیگر فرمالیسم ما حاوی اعداد مختلط است
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که در جاه ای دیگر formalism ما شامل اعداد مختلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It demonstrates the limitations of formalism.
[ترجمه گوگل]این محدودیت های فرمالیسم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده محدودیت های فرمالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A return to formalism is highly unlikely given popular expectations of individualized justice.
[ترجمه گوگل]بازگشت به فرمالیسم با توجه به انتظارات عمومی از عدالت فردی بسیار بعید است
[ترجمه ترگمان]بازگشتی به فرمالیسم به شدت از انتظارات عمومی از عدالت فردی برخوردار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The quantum mechanical formalism itself is left as the sole source of insight.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم مکانیک کوانتومی خود به عنوان تنها منبع بینش باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]شکل مکانیک کوانتومی خود به عنوان تنها منبع بینش باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As stated elsewhere, formalism evolved in line with developments in modern painting and sculpture.
[ترجمه گوگل]همانطور که در جای دیگر گفته شد، فرمالیسم در راستای تحولات در نقاشی و مجسمه سازی مدرن تکامل یافت
[ترجمه ترگمان]همانطور که در جاه ای دیگر نیز ذکر شد، فرمالیسم با تحولات نقاشی و مجسمه سازی مدرن تکامل یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Bernard's formalism disregards all of the significant aspects of my work.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم آقای برنارد تمام جنبه های مهم کار من را نادیده می گیرد
[ترجمه ترگمان]فرمالیسم آقای برنارد تمام جنبه های مهم کار من را نادیده می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In contrast to Formalism and structuralism, the New Criticism was empiricist and humanistic.
[ترجمه گوگل]در مقابل فرمالیسم و ​​ساختارگرایی، نقد جدید تجربه گرایانه و اومانیستی بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل Formalism و structuralism، نقد جدید empiricist و humanistic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Radiation effects relevant to this formalism are additive.
[ترجمه گوگل]اثرات تشعشع مربوط به این فرمالیسم افزایشی هستند
[ترجمه ترگمان]اثرات تابش مربوط به این فرمالیسم، افزودنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The development of formalism is contrary to the spirit of the legislation.
[ترجمه گوگل]توسعه فرمالیسم بر خلاف روح قانون است
[ترجمه ترگمان]توسعه فرمالیسم بر خلاف روح قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This formalism is simply described as a one-dimensional Fourier integral. And it can be directly applied to the near-field simulation of the nanometer laser knife.
[ترجمه گوگل]این فرمالیسم به سادگی به عنوان یک انتگرال فوریه یک بعدی توصیف می شود و می توان آن را مستقیماً در شبیه سازی میدان نزدیک چاقوی لیزری نانومتری اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]این فرمالیسم به سادگی به عنوان انتگرال فوریه یک بعدی توصیف می شود و می توان آن را مستقیما به شبیه سازی می دانی نزدیک با چاقوی لیزری نانومتری اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Formalism and functionalism are distinct research traditions.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم و ​​کارکردگرایی سنت های پژوهشی متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]Formalism و کارکردگرایی سنت های تحقیقاتی متمایزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرمالیته اداری (اسم)
formality, formalism, officialism, precisianism, red tape

تخصصی

[سینما] شکل پرستی - شکل گرایی - شکل نگری
[ریاضیات] صورت گرایی، دیس گرایی، اساس صوری، اصالت صورتس، اصالت شکل

انگلیسی به انگلیسی

• formality; adherence to tradition; emphasis on outward forms and customs
formalism is a style, especially in art, in which great attention is paid to the outward form or appearance of things rather than to their inner reality or meaning.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : formalize
✅️ اسم ( noun ) : formality / formalization / formalism / formalist
✅️ صفت ( adjective ) : formal / formalist
✅️ قید ( adverb ) : formally
سازوکار
پیشنهادواژه:
فرمالیسم= سانیختمان یا سانیختار
در هنگام ترجمه نوشتاری از زبان آلمانی به این نکته پی بردم، که ( formalism ) در دانش مزداهیک هرچند ازبهرِ ( ism ) به آموزه ای ویژه در مزداهیک، نمارش ( =اشاره ) دارد، ولی نمی توان پرسونانه آن را برابر با ( دیسه گرایی یا صورت گرایی ) دانست، بلکه بیشتر به ساختار یا ساختمانِ فرمول بندی شده نمارش ( =اشاره ) دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد:
فرمول:سانیز ( ه ) از کارواژه سانیختن ( سان/یختن )
formalism ( فرمالیسم ) = سانیختمان ( بُن گذشته سانیختن ( سانیخت ) /پسوند نامساز ( مان ) ) یا
سانیختار ( بُن گذشته سانیختن ( سانیخت ) /پسوند نامساز ( ار ) )
( در این باره به تاربرگ واژه ( فرمول ) پس گردید ( رجوع کنید ) ) .

formalism ( ریاضی )
واژه مصوب: صورت گرایی
تعریف: مکتبی در فلسفۀ ریاضی که براساس آن ریاضیات مجموعه ای از دستگاه های صوری است که گزاره های هریک از آنها با استفاده از نمادهای دستگاه برطبق قواعد معینی ساخته می شوند
رسمیت گرایی
صورت بندی
قالب
صوری نما ( نشان دهنده نمایش صوری )

بپرس