fizzle out

جمله های نمونه

1. Her parents are hoping that the relationship will fizzle out.
[ترجمه گوگل]والدین او امیدوارند که این رابطه از بین برود
[ترجمه ترگمان]والدین او امیدوارند که این رابطه بسوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Over billions of years it will slowly fizzle out to become a black dwarf.
[ترجمه گوگل]در طی میلیاردها سال به آرامی از بین می رود و به یک کوتوله سیاه تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]در طول میلیاردها سال به آرامی پیش می رود تا به یک کوتوله سیاه تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Partly he hoped her star would quickly fizzle out.
[ترجمه گوگل]تا حدی او امیدوار بود که ستاره او به سرعت خاموش شود
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر امیدوار بود که ستاره او به سرعت از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Or with weak those who fizzle out is Anacreontic and tonal build a joy, cordial atmosphere.
[ترجمه گوگل]یا با کسانی که ضعیف هستند، آناکرونتیک و تونیک هستند، فضایی شاد و صمیمی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]یا با افراد ضعیف که می سوزند Anacreontic و تن رنگ شادی، فضای صمیمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Would their age - old traditions fizzle out?
[ترجمه گوگل]آیا سنت های قدیمی آنها از بین می رود؟
[ترجمه ترگمان]آیا سنن قدیمی آن ها می سوزند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How to improve skin decline to fizzle out?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ریزش پوست را بهبود بخشید تا از بین برود؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان کاهش پوست را افزایش داد تا بسوزد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What could make it fizzle out this time?
[ترجمه گوگل]چه چیزی می تواند باعث شود این بار از بین برود؟
[ترجمه ترگمان]چی باعث شد که این دفعه منفجر بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the skin has a dot to slant, fizzle out how should be done?
[ترجمه گوگل]اگر پوست نقطه ای برای مایل شدن دارد، دریابید که چگونه باید این کار را انجام داد؟
[ترجمه ترگمان]اگر پوست یک نقطه برای انحراف دارد، بسوزد پس چگونه باید انجام شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why the person's make water allows summer to fizzle out changeably, what method just can clear.
[ترجمه گوگل]چرا آب تولید شده توسط فرد اجازه می دهد تا تابستان به طور متغییر بخار شود، چه روشی می تواند پاک شود
[ترجمه ترگمان]چرا آب به تابستان اجازه می دهد که بسوزد، چه روشی تنها می تواند روشن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The movie made a great start, but the action seemed to fizzle out halfway through.
[ترجمه گوگل]فیلم شروع بسیار خوبی داشت، اما به نظر می رسید که اکشن در نیمه راه به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]فیلم شروع خوبی به حرکت کرد، اما به نظر می رسید که حرکت در نیمه راه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just a few weeks ago he had been saying the whole affair would fizzle out and Banfield would sink back into anonymity once more.
[ترجمه گوگل]همین چند هفته پیش او گفته بود که کل ماجرا تمام خواهد شد و بانفیلد یک بار دیگر در گمنامی فرو خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]فقط چند هفته پیش او می گفت که تمام ماجرا از بین خواهد رفت و once بار دیگر در گمنامی فرو خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The guest says: " Guess again, outside this thing white, fizzle out inside. "
[ترجمه گوگل]مهمان می‌گوید: «دوباره حدس بزن، بیرون از این چیز سفید است، از داخل بخار کن »
[ترجمه ترگمان]مهمان می گوید: \" حدس بزنید، خارج از این چیز سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Eat much carrot and tomato to you can cause skin hair to fizzle out?
[ترجمه گوگل]هویج و گوجه فرنگی زیاد بخورید آیا می توانید موهای پوست را وز کنید؟
[ترجمه ترگمان]خوردن زیاد هویج و گوجه فرنگی به شما می تواند باعث شود که موهای شما بسوزد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can disease of department of gynaecology cause skin hair to fizzle out?
[ترجمه گوگل]آیا بیماری بخش زنان می تواند باعث ریزش موی پوست شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است بیماری پوستی از پوست gynaecology تولید کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• die out, fade, disappear; lose strength and come to an end

پیشنهاد کاربران

رنگ باختن
به تدریج شکست خوردن
در نهایت شکست خوردن - ناکام ماندن
فروکش کردن
کم سو شدن
نامحتمل شدن ( تدریجی )
با شکست مواجه شدن/به اتمام نرساندن
کم کم از بین رفتن
تدریجا به پایان رسیدن
to gradually end, often in a disappointing or weak way:
They went to different universities and their relationship just fizzled out.
تضعیف شدن تدریجی
تضعیف شدن - کم توان شدن

بپرس