1. We had better fire up the furnace.
2. The room is cold, poke the fire up a little.
[ترجمه ترگمان]اتاق سرد است و کمی بخاری را سوراخ میکند
[ترجمه گوگل]اتاق سرد است، کم کم آتش خاموش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Put on a helmet, fire up your engine and head out on the open road.
[ترجمه ترگمان]کلاه ایمنی سرت کن، موتور را روشن کن و سر راه باز کن
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک کلاه ایمنی، موتور خود را بسوزانید و در جاده باز راه بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The president knows his task is to fire up the delegates.
[ترجمه ترگمان]رئیسجمهور میداند که وظیفه او اخراج هیاتها است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور می داند که وظیفه اش این است که نمایندگان را آتش بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ...