fertilization

/ˌfərtələˈzeɪʃn̩//ˌfɜːtəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: لقاح، عمل کود دادن
معانی دیگر: لقاح، عمل کود دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of fertilizing.
مشابه: conception

جمله های نمونه

1. in vitro fertilization
باروری سازی آزمایشگاهی

2. In humans, fertilization is more likely to occur at certain times of the month.
[ترجمه گوگل]در انسان، لقاح بیشتر در زمان های خاصی از ماه اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]در انسان ها بارور سازی احتمال بیشتری وجود دارد که در زمان های خاصی از ماه رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The average length of time from fertilization until birth is about 266 days.
[ترجمه گوگل]میانگین مدت زمان لقاح تا تولد حدود 266 روز است
[ترجمه ترگمان]متوسط طول زمان از لقاح تا زمان تولد ۲۶۶ روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Immediately after fertilization, the cells of the egg divide.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از لقاح، سلول های تخمک تقسیم می شوند
[ترجمه ترگمان]بلافاصله بعد از لقاح، سلول های تقسیم تخم به هم تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sex of the embryo is predetermined at fertilization.
[ترجمه گوگل]جنس جنین در زمان لقاح از قبل تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]جنس جنین در لقاح از پیش تعیین شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If a Y-chromosome combines with an X-chromosome during fertilization, a male baby will result.
[ترجمه گوگل]اگر یک کروموزوم Y با یک کروموزوم X در طول لقاح ترکیب شود، یک نوزاد پسر ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک کروموزوم Y با یک کروموزوم X در طول لقاح ترکیب شود، یک نوزاد مرد به نتیجه خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. London also will oversee laws governing abortion, human fertilization and genetics.
[ترجمه گوگل]لندن همچنین بر قوانین مربوط به سقط جنین، لقاح انسانی و ژنتیک نظارت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]لندن همچنین بر قوانین مربوط به سقط جنین، بارور سازی انسان و ژنتیک نظارت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In vitro fertilization can restore fertility to women who ovulate but can not conceive because their Fallopian tubes are blocked.
[ترجمه گوگل]لقاح آزمایشگاهی می تواند باروری را به زنانی که تخمک گذاری می کنند اما نمی توانند باردار شوند، بازگرداند زیرا لوله های فالوپ آنها مسدود شده است
[ترجمه ترگمان]در لقاح مصنوعی، باروری آزمایشگاهی می تواند باروری را به زنانی احیا کند که ovulate اما نمی توانند تصور کنند چرا که لوله های Fallopian مسدود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have already seen in vitro fertilization of both a panda and a gorilla.
[ترجمه گوگل]ما قبلا لقاح آزمایشگاهی پاندا و گوریل را دیده‌ایم
[ترجمه ترگمان]ما قبلا در لقاح خارج از لقاح مشاهده کردیم که هر دو پاندا و گوریل هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After fertilization one or both of the parents may look after and help to rear the offspring.
[ترجمه گوگل]پس از لقاح، یکی از والدین یا هر دوی آنها ممکن است مراقب و کمک به پرورش فرزندان باشند
[ترجمه ترگمان]بعد از لقاح یا هر دو والدین ممکن است مراقبت کنند و کمک کنند که زاد و ولد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amplification of this energy promotes fertilization of the surrounding area via underground water-courses.
[ترجمه گوگل]تقویت این انرژی باعث لقاح مناطق اطراف از طریق جریان های آب زیرزمینی می شود
[ترجمه ترگمان]بخشی از این انرژی، بارور سازی مناطق اطراف از طریق دوره های آب زیرزمینی را ترویج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At fertilization, when the haploid gametes fuse, the diploid number of chromosomes is restored.
[ترجمه گوگل]در زمان لقاح، زمانی که گامت های هاپلوئید با هم ترکیب می شوند، تعداد دیپلوئید کروموزوم ها بازیابی می شود
[ترجمه ترگمان]در لقاح جنسی، زمانی که گامت های گامت های به هم پیوند می خورند، تعداد دو تایی از کروموزوم ها به حالت اول باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We focused on several key events during fertilization from membrane fusion to karyogamy of sperm cells and egg cells.
[ترجمه گوگل]ما بر روی چندین رویداد کلیدی در طول لقاح از همجوشی غشا تا کاریوگامی سلول‌های اسپرم و سلول‌های تخمک تمرکز کردیم
[ترجمه ترگمان]ما بر روی چندین رویداد کلیدی در طول بارور سازی از ترکیب غشا به karyogamy سلول های اسپرم و سلول های تخم تمرکز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oocyte retrieval rate, maturation rate, fertilization rate and cleavage rate in follicular aspiration group were greatly higher than those in control group.
[ترجمه گوگل]میزان بازیابی تخمک، سرعت بلوغ، میزان لقاح و نرخ برش در گروه آسپیراسیون فولیکولی بسیار بیشتر از گروه کنترل بود
[ترجمه ترگمان]میزان بازیابی oocyte، نرخ رشد، نرخ بارور سازی و نرخ تقسیم در گروه اشتیاقی follicular بسیار بالاتر از گروه کنترل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this paper, soil and water and fertilization management of young macadamia tree in Yingjiang was introduced, and some techniques involved in tree and disease and pest management as well.
[ترجمه گوگل]در این مقاله مدیریت خاک و آب و کوددهی درخت ماکادمیا جوان در یینگ‌جیانگ معرفی شد و تکنیک‌هایی نیز در مدیریت درخت و بیماری و آفات دخیل است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مدیریت خاک و آب و کود دهی درخت macadamia جوان در Yingjiang معرفی شد و برخی از تکنیک های دخیل در درخت و بیماری و نیز مدیریت آفات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لقاح (اسم)
fecundation, fertilization, impregnation, zygosis

عمل کود دادن (اسم)
fertilization

تخصصی

[علوم دامی] لقاح ؛ اتحاد گامتهای نر و ماده برای بوجود آمدن یک فرد جدید. این اتحاد باعث ترکیب دو سلول هاپلوئید برای تشکیل مجدد تعداد دیپلوئید در فرد جدید می شود.
[آب و خاک] کودهی

انگلیسی به انگلیسی

• impregnation, insemination; act of enriching the soil by the addition of organic or chemical substances (also fertilisation)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fertilize
✅️ اسم ( noun ) : fertilization / fertilizer / fertility
✅️ صفت ( adjective ) : fertile
✅️ قید ( adverb ) : _
بارورش یا لِقاح ترکیب سلول های جنسی نر و ماده است که منجر به تشکیل سلول تخم می شود. تخم نخستین سلول جاندار جدید است که با تقسیم های پی درپی و تغییراتی که پیدا می کند، در نهایت جانداری مشابه به والدین ایجاد می کند. [۱] به عبارت دیگر لقاح به عمل جفت شدن گامت های نر و ماده برای پدیدآوردن جاندار جدید گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

در جانوران، فرایند لقاح جفت شدن اسپرم با تخمک است که سرانجام، به روییدن رویان می انجامد. بسته به گونهٔ حیوان، این عمل می تواند در درون بدن ماده انجام بگیرد که به آن بارورسازی درونی ( لقاح داخلی ) گفته می شود یا ممکن است در بیرون از بدن صورت بگیرد که بارورسازی بیرونی ( لقاح خارجی ) نام دارد.

fertilization
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Fertilisation
fertilization ( علوم سلامت )
واژه مصوب: لقاح
تعریف: یکی شدن کامه های نر و ماده و تشکیل تخم
کوددهی ( عملیات کوددهی )
بارورسازی
باروری ، بارورسازی

بپرس