fatigue duty


بیگاری سربازان، خدمت غیرنظامی سرباز

جمله های نمونه

1. The director detailed a group for fatigue duty.
[ترجمه گوگل]کارگردان گروهی را برای وظیفه خستگی تشریح کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر با جزئیات یک گروه از تکلیف خستگی را توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These corporals get fatigue duty if they misbehave . Today it is toilet duty.
[ترجمه گوگل]این سرجوخه ها اگر بدرفتاری کنند خسته می شوند امروز وظیفه توالت است
[ترجمه ترگمان]اگر بدرفتاری کنند، corporals خسته می شوند امروز وظیفه توالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Who is on fatigue duty today?
[ترجمه گوگل]چه کسی امروز در وظیفه خستگی است؟
[ترجمه ترگمان]امروز چه کسی در حال خستگی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fatigue duty involves nonmilitary labor.
[ترجمه گوگل]وظیفه خستگی شامل کار غیر نظامی است
[ترجمه ترگمان]وظیفه خستگی شامل نیروی کار غیر نظامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Instead of training the men were put on fatigues / fatigue duty.
[ترجمه گوگل]به‌جای آموزش، مردان وظیفه خستگی/خستگی را بر عهده گرفتند
[ترجمه ترگمان]به جای آموزش، سربازان وظیفه خستگی و خستگی را انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The selection of one or more troops for a particular duty, usually a fatigue duty.
[ترجمه گوگل]انتخاب یک یا چند سرباز برای یک وظیفه خاص، معمولاً یک وظیفه خستگی
[ترجمه ترگمان]انتخاب یک یا چند سرباز برای یک وظیفه خاص معمولا یک وظیفه خستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• extra work assigned to a soldier (military)

پیشنهاد کاربران

بپرس