faller

/ˈfɒlər//ˈfɒlə/

کسی که کارش بریدن درخت است، درخت انداز

جمله های نمونه

1. SmithKline Beecham was a notable faller against the general trend.
[ترجمه گوگل]SmithKline Beecham یک افت قابل توجه در برابر روند عمومی بود
[ترجمه ترگمان]SmithKline Beecham یکی از faller قابل توجه در برابر روند کلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The biggest faller among the girls was Gertrude, derived from the Old German for "spear maiden. "
[ترجمه گوگل]بزرگترین سقوط کننده در میان دختران گرترود بود که از آلمانی قدیمی به معنای "دختر نیزه" گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین faller در میان این دختران گرترود بود که از آلمانی قدیمی برای \"ازدواج نیزه\" گرفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The biggest faller is the United States, dropping from first to sixth.
[ترجمه گوگل]بزرگترین افت، ایالات متحده است که از رتبه اول به ششم سقوط کرده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین faller ایالات متحده آمریکا است که از اول تا ششم سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The development of the one-way faller bar is studied in detail.
[ترجمه گوگل]توسعه نوار سقوط یک طرفه به طور مفصل مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]توسعه نوار faller یکطرفه به طور دقیق مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The development of the one - faller bar is studied in detail.
[ترجمه گوگل]توسعه نوار یک سقوط به طور مفصل مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]توسعه نوار یک - faller به طور دقیق مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the largest faller in value terms was Nokia, whose chief executive, Stephen Elop, this year told staff the company was like a man on a "burning platform".
[ترجمه گوگل]اما بزرگترین کاهش ارزش از نظر ارزش نوکیا بود که استفان الوپ، مدیر اجرایی آن، امسال به کارکنان گفت که این شرکت مانند مردی است که روی یک «سکوی در حال سوختن» است
[ترجمه ترگمان]اما بزرگ ترین تولید کننده در شرایط ارزشی، نوکیا بود که مدیر اجرایی آن، استفان Elop، در سال جاری به کارکنان گفت که این شرکت شبیه به یک \"سکوی اشتعال\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Landing over the first fence he crashed into the prostrate form of the faller Meon Valley and was brought down.
[ترجمه گوگل]با فرود بر روی اولین حصار، به شکل سجده‌دار دره میون سقوط کرد و پایین آمد
[ترجمه ترگمان]فرود بر روی اولین حصار، به شکل افتاده دره faller برخورد کرد و پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of them was safe but they were unable to save the faller.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها سالم بود اما نتوانستند سقوط کننده را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها در امان بود، اما قادر به نجات جان faller نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. German steel maker ThyssenKrupp (DE:TKA 2 2 -0. 6 - 21%) was another faller, dropping 6% after it reported its fiscal 20results.
[ترجمه گوگل]فولادساز آلمانی ThyssenKrupp (DE:TKA 2 2 -0 6 - 21%) یکی دیگر از افتها بود که پس از گزارش نتایج مالی 20 خود، 6 درصد سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]سازنده فولاد آلمان ThyssenKrupp (DE:)۲ (۲)۲ \/ ۰ ۶ - ۶ %)faller دیگری بود که پس از گزارش ۲۰ نتایج مالی خود ۶ % کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Walter and Percy came second and third on the list of endangered names. The biggest faller among the girls was Gertrude, derived from the Old German for "spear maiden. "
[ترجمه گوگل]والتر و پرسی در فهرست اسامی در خطر انقراض دوم و سوم شدند بزرگترین سقوط کننده در میان دختران گرترود بود که از آلمانی قدیمی به معنای "دختر نیزه" گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]وال تر و پرسی در لیست اسامی در معرض خطر دوم و سوم قرار گرفتند بزرگ ترین faller در میان این دختران گرترود بود که از آلمانی قدیمی برای \"ازدواج نیزه\" گرفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. City economy is more and more importer in regional economy, but city economy being faller behind in Guangxi province.
[ترجمه گوگل]اقتصاد شهر در اقتصاد منطقه ای واردکننده بیشتر و بیشتر می شود، اما اقتصاد شهر در استان گوانگشی عقب تر است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد شهر وارد کننده بیشتری در اقتصاد منطقه ای شده است، اما اقتصاد شهر در استان Guangxi عقب افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shares in the group dropped 4% in London, making it the biggest faller among U. K. banks.
[ترجمه گوگل]سهام این گروه در لندن 4 درصد کاهش یافت و آن را به بزرگترین افت در بین بانک‌های بریتانیا تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]سهام این گروه ۴ % در لندن را کاهش داد و آن را به بزرگ ترین faller در میان U تبدیل کرد ک بانک ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] شانه سوزنی گیل باکس ( کنترل کننده الیاف پشم در ماشین کشش )

انگلیسی به انگلیسی

• person who falls; something that falls; (british) animal that ( particularly a horse that falls during a race); falls feller, one who fells trees, logger employed to chop down trees; apparatus or machine part that functions by falling

پیشنهاد کاربران

بپرس