1. a faithless spouse
همسر خیانتکار
2. What if he was faithless to his friends and to his wife?
 [ترجمه گوگل]اگر نسبت به دوستان و همسرش بی ایمان بود چه؟ 
[ترجمه ترگمان]اگر او به دوستانش و همسرش خیانت می کرد چه؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. She decided to divorce her increasingly faithless and unreliable husband.
 [ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت از شوهر بی ایمان و غیرقابل اعتماد خود طلاق بگیرد 
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت که او را به شوهر خائن و خائن طلاق دهد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Nearly 30 years on, Faithless testifies to the awesome fertility of his oeuvre.
 [ترجمه گوگل]نزدیک به 30 سال بعد، Faithless به باروری شگفت انگیز آثار خود شهادت می دهد 
[ترجمه ترگمان]نزدیک به ۳۰ سال، Faithless بر باروری شگفت انگیز آثار خود شهادت می دهد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The despairing, faithless, gaping, horrified wife looked down at her lover, and knew that he was dead.
 [ترجمه گوگل]زن مأیوس، بی ایمان، گشاد و وحشت زده به معشوقش نگاه کرد و فهمید که او مرده است 
[ترجمه ترگمان]زن نومید و نومید و مبهوت به معشوق خود نگریست و دانست که او مرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Were all men faithless, driven only by their own needs?
 [ترجمه گوگل]آیا همه انسانها بی ایمان بودند و فقط نیازهای خود را هدایت می کردند؟ 
[ترجمه ترگمان]آیا همه مردان بی وفا هستند که فقط به نیازهای خود driven؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Faithless is the result of a close collaboration between Ullmann and her scriptwriter, who is none other than Ingmar Bergman.
 [ترجمه گوگل]Faithless حاصل همکاری نزدیک اولمان و فیلمنامه نویسش است که کسی جز اینگمار برگمان نیست 
[ترجمه ترگمان]Faithless نتیجه هم کاری نزدیک بین Ullmann و نمایشنامه نویس او، که جز Ingmar Bergman نیست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. The faithless tutor entertained him with sentimental conversations in place of lectures on algebra and Greek.
 [ترجمه گوگل]معلم بی ایمان به جای سخنرانی در مورد جبر و یونانی او را با گفتگوهای احساسی سرگرم کرد 
[ترجمه ترگمان]معلم بی وفا او را با گفتگوهای احساساتی به جای سخنرانی درباره جبر و ادبیات یونانی سرگرم کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. I look on the faithless with loathing, for they do not obey your word.
 [ترجمه گوگل]من به کافران با نفرت می نگرم، زیرا آنها از کلام تو اطاعت نمی کنند 
[ترجمه ترگمان]من با نفرت به بی وفایی او نگاه می کنم، زیرا از حرف شما اطاعت نمی کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The story of the faithless son left a deep impression on my mot her.
 [ترجمه گوگل]داستان پسر بی ایمان تأثیر عمیقی بر روح من گذاشت 
[ترجمه ترگمان]داستان پسر faithless اثر عمیقی بر او گذاشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Feeling so faithless, lost under the surface.
 [ترجمه گوگل]احساس بی ایمانی، گم شدن در زیر سطح 
[ترجمه ترگمان]احساس بی وفایی و بی وفایی را از دست داد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. What if he was faithless to his friends and to his wives?
 [ترجمه گوگل]اگر نسبت به دوستان و همسرانش بی ایمان بود چه؟ 
[ترجمه ترگمان]اگر او به دوستانش و همسرانشان خیانت می کرد چه؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Like their fathers they were disloyal and faithless, as unreliable as a faulty bow.
 [ترجمه گوگل]آنها مانند پدرانشان بی وفا و بی ایمان بودند، به اندازه یک کمان معیوب غیر قابل اعتماد 
[ترجمه ترگمان]آن ها هم مانند پدرشان بی وفا و بی وفا بودند، به همان اندازه که تیر معیوب قابل اطمینانی نبودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The faithless Soulscar must be destroyed.
 [ترجمه گوگل]Soulscar بی ایمان باید نابود شود 
[ترجمه ترگمان]The بی وفا را باید نابود کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید