98 1568 100 1 Full bodied /ˈfʊlˈbɑːdid/ /fʊlˈbɒdɪd/(شراب یا خوراک و غیره) قوی و خوشمزه، پر طعم و بو، تنومند، عظیم الجثه، پرمعنی، مهم بررسی کلمه Full bodied صفت ( adjective )• : تعریف: characterized by fullness or richness of flavor.• متضاد: tasteless, weak• مشابه: mellow, robust- a full-bodied sherry [ترجمه ترگمان] یک گیلاس مشروب سالم، [ترجمه گوگل] کلم پیچ دار [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید معنی کلمه Full bodied به انگلیسی full bodied• full of flavor; intense Full bodied را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Shirinbahari پر طعم و بو برای مشروب به کار می رود.a spicy, full-bodied white wine Sunflower rich and satisfying in flavourrobust(طعم) خوبخوش طعم معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها زهرا روشنی > Lipemia رومینا بهار > extreme interview فرهنگ > شاربن حسین > نسک (گلباف) 🖤MANI🖤 > depart 🖤MANI🖤 > departer فردی شکست خورده > تمام عقلی سپهر صدیقی نژاد > co text نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodعلی حیدرFigureامین آریامحمدرضا ایوبی صانعمحمد حاتمی نژادSeyyedalith فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته حی داور بنده پروری بگسست نام کره ای رهگذران رب جلیل نگون اقبال غلتید