• : تعریف: characterized by fullness or richness of flavor. • متضاد: tasteless, weak • مشابه: mellow, robust
- a full-bodied sherry
[ترجمه گوگل] یک شری پر بدن [ترجمه ترگمان] یک گیلاس مشروب سالم، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• full of flavor; intense
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: پرمایه / غنی / قوی / پرحجم در زبان محاوره ای: جون دار، حسابی، پرمزه، سنگین، قوی، پر و پیمون ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( چشایی – نوشیدنی ها ) :** ... [مشاهده متن کامل]
برای توصیف نوشیدنی هایی مثل شراب، قهوه یا چای که طعم، بافت و غلظت قوی و غنی دارن مثال: This is a full - bodied red wine with hints of blackberry. این یه شراب قرمز پرمایه ست با ته مزه ی تمشک. 2. ** ( صوتی – موسیقی ) :** برای توصیف صدایی که پر، گرم و قوی ست—مثل صدای ساز یا خواننده مثال: Her voice was full - bodied and resonant. صدایش پرحجم و طنین دار بود. 3. ** ( استعاری – ادبی یا فرهنگی ) :** برای توصیف چیزی که غنی، کامل یا تأثیرگذار باشه—مثل شخصیت، متن یا تجربه مثال: The novel offers a full - bodied portrayal of post - war life. رمان تصویری پرمایه از زندگی پس از جنگ ارائه می ده. ________________________________________ 🔸 مترادف ها: rich – robust – intense – deep – hearty – flavorful
داشتن عطر و طعم شدید و غنی ( مثلا در مورد شراب کابرنه )
rich and satisfying in flavour robust ( طعم ) خوب خوش طعم
پر طعم و بو برای مشروب به کار می رود. a spicy, full - bodied white wine