floaty


سبک، شناور، دارای اب نشین کم درگفتگوی ازکشتی

جمله های نمونه

1. One more reason CG gets that "floaty" look is because it is so easy to set keys with the same timing.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از دلایلی که CG به آن ظاهر "شناور" می رسد این است که تنظیم کلیدها با زمان بندی یکسان بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]یک دلیل دیگر که گرافیک کامپیوتری دریافت می کند این است که مرتب کردن کلیدها با زمان مشابه آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She'sdressed in a floaty white skirt and a cotton print camisole.
[ترجمه گوگل]او یک دامن سفید شناور و یک لباس مجلسی نخی به تن کرده است
[ترجمه ترگمان]او یک دامن سبز رنگ و یک زیرپوش نخی نخی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I thought mythos felt sort of bouncy and floaty, when I played it.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم اسطوره‌ها وقتی آن را بازی می‌کردم، احساس می‌کردند که به نوعی شناور و شناور هستند
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم وقتی آن را بازی می کردم احساس شادی و شادی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The floaty 'above creature' health bars raised a few different concerns and they've since been changed.
[ترجمه گوگل]نوارهای سلامتی شناور «بالا موجود» نگرانی‌های مختلفی را ایجاد کردند و از آن زمان تغییر کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]شناور بودن در بالای میله های بهداشت موجود، نگرانی های دیگری را مطرح کرد و آن ها از آن زمان تغییر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But everyday, my whole body feels kind of floaty and light. . . I hope that's a good thing.
[ترجمه گوگل]اما هر روز، تمام بدن من به نوعی شناور و سبک احساس می شود امیدوارم چیز خوبی باشه
[ترجمه ترگمان]اما هر روز، تمام بدنم احساس راحتی و روشنی می کند … امیدوارم چیز خوبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Additionally, the movement of the tank was too floaty .
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حرکت تانک بیش از حد شناور بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حرکت تانک بسیار پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. C Longer-length culottes are made from two layers of voile so they have a floaty, sheer effect without being at all see-through.
[ترجمه گوگل]C کولوت‌های بلندتر از دو لایه فویل ساخته شده‌اند، بنابراین جلوه‌ای شناور و شفاف دارند بدون اینکه کاملاً شفاف باشند
[ترجمه ترگمان]culottes عرضی C از دو لایه of ساخته شده اند به طوری که بدون حضور در همه چیز، معلق و نافذ داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One thing about CG that computer animators will always fight is the underwater floaty motion the computer generates, although there is one instance in which that look can work to your advantage.
[ترجمه گوگل]یک چیز در مورد CG که انیماتورهای کامپیوتری همیشه با آن مبارزه می کنند، حرکت شناور زیر آب است که کامپیوتر ایجاد می کند، اگرچه یک نمونه وجود دارد که در آن این نگاه می تواند به نفع شما باشد
[ترجمه ترگمان]یک چیز در مورد گرافیک کامپیوتری که animators کامپیوتر همیشه با آن مبارزه می کنند، حرکت شناور در زیر آب است که کامپیوتر تولید می کند، اگرچه یک نمونه وجود دارد که در آن نگاه می تواند به نفع شما کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was odd, as ball physics for passing, crossing etc felt great, but shooting (like in PES 20 felt extremely floaty.
[ترجمه گوگل]عجیب بود، زیرا فیزیک توپ برای پاس دادن، عبور و مرور و غیره عالی بود، اما تیراندازی (مانند PES 20 بسیار شناور بود
[ترجمه ترگمان]عجیب بود، به عنوان فیزیک گلوله برای عبور، عبور و غیره احساس خوبی داشت، اما عکاسی (مانند در PES)، بسیار زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Troll Priest racial Shadowguard now has a different graphic for the floaty orbs.
[ترجمه گوگل]Shadowguard نژادی Troll Priest اکنون گرافیک متفاوتی برای گوی های شناور دارد
[ترجمه ترگمان]ترول پیر Priest نژادی حالا برای آن کره سبز رنگ متفاوتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Multiple messages can be selected out - of - order and operated upon immediately, using a floaty action bar.
[ترجمه گوگل]چندین پیام را می توان خارج از دستور انتخاب کرد و بلافاصله با استفاده از یک نوار عمل شناور، آن را اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]پیام های چندگانه را می توان به صورت خودکار انتخاب کرد و بلافاصله با استفاده از یک نوار اقدام معلق عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The initial taste isn't that hot but now, a couple of minutes later, I feel a bit floaty and light-headed.
[ترجمه گوگل]طعم اولیه آنقدرها هم تند نیست، اما حالا، چند دقیقه بعد، احساس می کنم کمی شناور و سبک سر هستم
[ترجمه ترگمان]مزه اولیه آن گرم نیست، اما حالا، چند دقیقه بعد، کمی شناور و سبک به نظر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Note this animation could use more snap, but was made floaty to more easily illustrate the issue here.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که این انیمیشن می‌تواند از اسنپ بیشتری استفاده کند، اما برای نشان دادن آسان‌تر موضوع در اینجا به صورت شناور ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که این انیمیشن می تواند با استفاده بیشتر از آن استفاده کند، اما برای روشن تر کردن مساله در اینجا به راحتی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• floating, able to float; buoyant; very light

پیشنهاد کاربران

تیوپ بادی استخر که عموما دور کمر بچه ها قرار داده میشه که روی اب شناور بمونن و اشکال مختلفی دادن مثل حلقه ها و باروبندها

بپرس