eyewash


معنی: تظاهر، مایع چشم شویی
معانی دیگر: (پزشکی) چشم شویه، داروی شستشوی چشم، (عامیانه) دری وری، حرف مفت، چرند، شرو ور، (عامیانه) چاپلوسی، مداهنه، داروی چشم، داروی چشم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a liquid for bathing or administering medicine to the eye.

(2) تعریف: (informal) nonsense or falsehood intended to mislead.

جمله های نمونه

1. What brand of eyewash do you like?
[ترجمه گوگل]چه مارک چشم شویایی رو دوست دارید؟
[ترجمه ترگمان]چه جور eyewash دوست داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He pretends to be busy, but it's all eyewash.
[ترجمه گوگل]او وانمود می کند که مشغول است، اما این همه شستن چشم است
[ترجمه ترگمان]وانمود می کند که سرش شلوغ است، اما همه چیز روبه راه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That's complete eyewash and you know it!
[ترجمه گوگل]این یک شستشوی کامل چشم است و شما آن را می دانید!
[ترجمه ترگمان]این کاملا eyewash و خودت هم خوب می دانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We still encounter case of pilfering, eyewash and bureaucratism.
[ترجمه گوگل]ما همچنان با دزدی، شستشوی چشم و بوروکراتیسم مواجه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم در مورد دستبرد زدن به pilfering، eyewash و bureaucratism روبرو میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Type FP valves installed on emergency shower and eyewash station.
[ترجمه گوگل]نوع شیرهای FP نصب شده در ایستگاه دوش اضطراری و چشم شوی
[ترجمه ترگمان]شیره ای FP نوع FP بر روی دوش اضطراری و ایستگاه eyewash نصب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He said most of my theory is eyewash.
[ترجمه گوگل]او گفت بیشتر تئوری من شستشوی چشم است
[ترجمه ترگمان]او گفت که بیشتر نظریه من eyewash است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't listen to that eyewash aBout his success in Japan.
[ترجمه گوگل]در مورد موفقیت او در ژاپن به آن شستن چشم گوش ندهید
[ترجمه ترگمان]به این eyewash که موفقیت او در ژاپن را تایید می کند گوش ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Locate other safety equipment such as fire extinguishers, eyewash stations, and showers at appropriate locations.
[ترجمه گوگل]سایر تجهیزات ایمنی مانند کپسول های آتش نشانی، ایستگاه های شستشوی چشم و دوش ها را در مکان های مناسب قرار دهید
[ترجمه ترگمان]تجهیزات ایمنی دیگر نظیر کپسول آتش نشانی، ایستگاه های eyewash و رگبار در محل های مناسب را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Careful the eyewash such as guess, prize in pop can, false coin and prize in text message.
[ترجمه گوگل]مراقب شستشوی چشم مانند حدس زدن، جایزه در قوطی پاپ، سکه دروغین و جایزه در پیامک باشید
[ترجمه ترگمان]برای دقیق تری مانند حدس زدن، جایزه در پاپ می تواند، سکه کاذب و جایزه در پیام متنی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Careful the eyewash such as guess, prize pop can, false coin and prize in text message.
[ترجمه گوگل]مراقب شستشوی چشم مانند حدس، قوطی جایزه، سکه دروغین و جایزه در پیامک باشید
[ترجمه ترگمان]the دقیق مانند حدس، پاپ جایزه می تواند، سکه کاذب و جایزه در پیام متنی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A medicinal lotion applied to the eye; eyewash.
[ترجمه گوگل]لوسیون دارویی که روی چشم استفاده می شود چشم شوی
[ترجمه ترگمان]یه کرم دارویی که به چشم کار میکنه؛
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is eyewash simply!
[ترجمه گوگل]این یک شستشوی چشم ساده است!
[ترجمه ترگمان]این خیلی ساده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He pretends to care so much about his children, but it's all eyewash: he never even takes them out.
[ترجمه گوگل]او وانمود می‌کند که خیلی به فرزندانش اهمیت می‌دهد، اما همه اینها شست‌وشوی چشم است: او هرگز آنها را بیرون نمی‌آورد
[ترجمه ترگمان]وانمود می کند که درباره بچه هاش خیلی اهمیت می دهد، اما مهم نیست: او هیچ وقت آن ها را بیرون نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All that stuff about blood being thicker than water, thought Miss Watson robustly, was a lot of eyewash!
[ترجمه گوگل]خانم واتسون قویاً فکر می کرد که تمام چیزهایی که در مورد غلیظ تر بودن خون از آب بود، چشم شویی زیادی بود!
[ترجمه ترگمان]میس واتسون به خود گفت: تمام چیزهایی که درباره خون از آب غلیظ تر بود این بود که خیلی از eyewash بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

مایع چشم شویی (اسم)
eyewash

انگلیسی به انگلیسی

• deceptive speech or actions; nonsense; eye lotion, substance used to cleanse or medicate the eyes
eyewash is a liquid which you use for bathing your eyes when they are sore.
if you say that something is eyewash, you mean that it is not true or that you do not believe it; an informal, old-fashioned use.
deceptive speech or actions; nonsense; eye lotion, substance used to cleanse or medicate the eyes

پیشنهاد کاربران

بپرس