eyelet


معنی: حلقه، روزنه، سوراخ، چشم، چشم کوچک
معانی دیگر: سوراخ (برای بند کفش یا برای طناب کشتی یا نگهداشتن قلاب و غیره)، سوراخچه، حلقه (حلقه ی فلزی که برای تزیین یا محکم سازی در دهانه ی سوراخ قرار می دهند مانند حلقه ی سوراخ های کفش)، سوراخ سوزن دوزی شده یا لبه دوزی شده (مانند مادگی دکمه)، (خیاطی) مادگی، نگاه سوراخ (سوراخ در یا دیوار که از آن دزدانه نگاه می کنند)، هر چیز کوچک چشم مانند، چشمگونه، مزغل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small hole or perforation with bound or covered edges, used to pass cord or thread through, fasten hooks into, or serve as decoration.

(2) تعریف: the metal ring covering the edges of such a hole; grommet.

(3) تعریف: an embroidered fabric that has a pattern of small, bound holes; eyelet embroidery.

جمله های نمونه

1. Insert the tent poles through the eyelets on the groundsheet.
[ترجمه گوگل]میله های چادر را از طریق چشمک های روی صفحه زمین وارد کنید
[ترجمه ترگمان]poles را از طریق the روی the قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The jacket has underarm eyelets for ventilation.
[ترجمه گوگل]این ژاکت دارای چشمک های زیر بغل برای تهویه است
[ترجمه ترگمان]این ژاکت برای تهویه هوا آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All they did was to add some more eyelets, a non- melting sole and change the tread design.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که آنها انجام دادند اضافه کردن چند چشمک دیگر، یک زیره غیر ذوب و تغییر طرح آج بود
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که انجام دادند این بود که کمی more تر اضافه کنند، تنها ذوب غیر ذوب شوند و طرح گام را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The kind with eyelets, she wanted, and to go with them, a scatter rug.
[ترجمه گوگل]آن نوع چشمک‌هایی که او می‌خواست، و برای رفتن با آنها، یک فرش پراکنده
[ترجمه ترگمان]او می خواست با آن ها برود و با آن ها برود، یک قالیچه پراکنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ceramic eyelet: Applicable for wire or silk rolling of various winding machines and textile machinery.
[ترجمه گوگل]چشمک سرامیکی: قابل استفاده برای نورد سیم یا ابریشم انواع ماشین های سیم پیچ و ماشین آلات نساجی
[ترجمه ترگمان]صنایع سرامیک: Applicable برای سیم یا ابریشم انواع ماشین های پر پیچ وخم و ماشین آلات نساجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Run the strap through the strap eyelet as shown.
[ترجمه گوگل]مطابق شکل بند را از طریق چشمک بند عبور دهید
[ترجمه ترگمان]تسمه را از تسمه بندش جدا کرد و نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This eyelet is so small that even the smallest screw cannot pass through.
[ترجمه گوگل]این چشمک به قدری کوچک است که حتی کوچکترین پیچ نیز نمی تواند از آن عبور کند
[ترجمه ترگمان]این برج کوچک آنقدر کوچک است که حتی کوچک ترین پیچ هم نمی تواند از آن بگذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The function relationship between acoustic intensity of eyelet leak noise frequency section and Re was discussed.
[ترجمه گوگل]رابطه عملکرد بین شدت صوتی بخش فرکانس نویز نشتی چشم و Re مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رابطه تابع بین شدت آکوستیک بخش فرکانس اختلال انتشار eyelet و بحث مجدد مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eyelet: To prevent tearing small metal flanged ring was clenched into a punched hole for reinforcement.
[ترجمه گوگل]چشمک: برای جلوگیری از پاره شدن، حلقه فلنج فلزی کوچکی را برای تقویت در یک سوراخ پانچ بسته می کردند
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از پاره کردن حلقه کوچک، در یک سوراخ مشت شده برای پشتیبانی و پشتیبانی مشت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eyelet phenomenon is a difficult problem in Image recognition.
[ترجمه گوگل]پدیده چشم یک مشکل دشوار در تشخیص تصویر است
[ترجمه ترگمان]پدیده eyelet یک مشکل دشوار در تشخیص تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ravenous little blood-suckers were nipping at our ankles and crawling in through the eyelets of our boots.
[ترجمه گوگل]خونخوارهای کوچولو درنده، قوزک پاهایمان را می کوبیدند و از لای چشمک های چکمه هایمان می خزیدند
[ترجمه ترگمان]تشنه خون تشنه و گرسنه، روی قوزک پایمان گیر کرده بودند و از سوراخ های بند کفش های ما به درون می خزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oddly, given its warm weather function, it does not seem to have had ventilator eyelets fitted to the blue pattern.
[ترجمه گوگل]عجیب است، با توجه به عملکرد هوای گرم، به نظر نمی رسد که چشمک های هواکش به الگوی آبی نصب شده باشد
[ترجمه ترگمان]به طور عجیب با توجه به عملکرد گرم آب و هوای گرم آن، به نظر نمی آید که دستگاه تنفس مصنوعی مجهز به الگوی آبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The release pin holds the pack closed as it passes through this loop after securing the eyelets.
[ترجمه گوگل]پین رها کننده بسته را در حین عبور از این حلقه پس از محکم کردن چشمک ها بسته نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]این پین هنگامی که از این حلقه عبور می کند، بسته را پس از ایمن کردن eyelets بسته نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The base of each pole is then inserted into brass eyelets on nylon webbing which are then attached to the groundsheet.
[ترجمه گوگل]سپس پایه هر تیرک در چشمک های برنجی روی تارهای نایلونی قرار می گیرد که سپس به صفحه زمین متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس پایه هر قطب، به لوله های برنج متصل می شود که پس از آن به the متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

چشم (اسم)
sight, eye, shiner, winker, optic, eyelet, winkers

چشم کوچک (اسم)
eyelet

تخصصی

[زمین شناسی] روزنه
[نساجی] پشم ماکو - سوراخ باز کردن در لباس جهت گذراندن نوار یا روبان یا قیطان از آن

انگلیسی به انگلیسی

• small hole
an eyelet is a small hole with a metal or leather ring round it, which is made in cloth. you can put cord, rope, or string through it, for example in the sails of a boat or in the flaps of tents.

پیشنهاد کاربران

بپرس